شما اینجا هستید

علمی و فرهنگی » پیوندهای فرهنگی ایران و قفقاز به دیرینگی عصر هخامنشی است

به گزارش سپیدخبر و به نقل از گیلان مصور، برگزاری نخستین همایش بین المللی «پیوندهای ادبی، فرهنگی  و تاریخی ایران و قفقاز»  قرار است با همکاری دانشگاه گیلان و دانشگاه روسی ارمنی ارمنستان، خرداد ماه سال آتی در ایراوان برگزار شود.

بر همین اساس گفتگویی با مسئول برگزاری این همایش ،پروفسور گارنیک آساطوریان، رئیس  شرق شناسی دانشگاه روسی ارمنی اسلوانی داشته ایم. پروفسور آساطوریان، سردبیر نشریه بین المللی ایران و قفقاز، در این گفتگو تاکید دارند که در حوزه فرهنگی و زبانی می باید تمدن ایران بزرگ را  یکپارچه نگریست. و بهبود روابط فرهنگی با توجه به اشتراکات و علایق گذشته، می تواند مناسبات سیاسی را نیز بهبود بخشد.

وی می گوید؛ منطقه قفقاز، دروازه ورود آریاییها به فلات ایران بوده و از این منظر اشتراکات فرهنگی کشورهای قفقاز جنوبی و فلات ایران بخصوص در حوزه زبانی و فرهنگی بسیار چشمگیر است.  و شاهد این ادعا، آثار تاریخی تسلط ایرانیان در منطقه قفقاز است. سنگ نوشته های دوره ساسانی که نشان می دهد برای جلوگیری از تهاجم مهاجمان شمال،  دیوار بزرگ دربند ساخته شد.

گیلان مصور- مهری شیرمحمدی

– این کنفرانس علمی به چه منظور برگزار می شود؟

این کنفرانس در راستای شناخت هر چه بیشتر اشتراکات فرهنگی ایران و قفقاز و روسیه است. جنبه های تمدنی این دو خطه از قدیم الایام با هم عجین شده  و علایق مشترک بسیاری باهم دارند. حتی دوره ای قسمت هایی از قفقاز تحت تاثیر فرهنگ ایران بود.

– چه دوره ای بود؟

در دوره هخامنشی و دوره ساسانی نفوذ ایران تا دربند (شهر ساحلی در جمهوری داغستان) هم می رسید. در این حوزه نفوذ، آثار و ابنیه های تاریخی در منطقه هنوز وجود دارد. همچنین نفوذ ایران موجب شده هنوز هم ایرانیت در فرهنگ عامه مردم به حیات خود ادامه دهد. بنظر من رابطه ایران و قفقاز، هم قفقاز شمالی و هم جنوبی، بسیار دراماتیک است.

البته از قرن ۱۶ و ۱۷ بویژه در دوره صفویه این نفوذ بیشتر شد. اجداد شیخ صفی الدین اردبیلی نفوذ زیادی در منطقه داشتند و اجداد شیخ صفی یعنی شیخ جنید و شیخ حیدر حمله های مختلفی به قفقاز کردند. حتی آثار حملات نادر شاه افشار هم به قفقاز وجود دارد.

البته عمده روابط بر پایه دوستی نبوده است. ولی ما شاهد علائق تجاری و روابط اقتصادی دو کشور در منطقه هم هستیم. این روابط تا دوره قاجار تداوم داشت تا اینکه در اوایل قرن ۱۹، و با جنگ هایی که بین ایران و روسیه رخ داد، با دو عهد نامه گلستان و ترکمنچای، این بخش برای همیشه از نفوذ ایران خارج شد.

– این نفوذ بیشتر در قفقاز جنوبی بود یا ایران در حوزه شمال قفقاز هم نفوذ داشت؟

قفقاز شمالی هم تا حد زیادی تحت تاثیر سلطه ایران بود البته تا دوره باستان. و در دوره ساسانی این نفوذ تا دربند هم می رسید. ولی در دوره صفویه ،  قفقاز جنوبی زیر نظر ایران بود.

– جنابعالی پیشتر نیز در مصاحبه های خود اعلام کردید که قفقاز، دروازه ورود آریایی ها به فلات ایران بود و در بخش جنوبی دریای کاسپین، گیلان بخصوص، اشتراکات فرهنگی اقوام فلات ایران را در خود زنده نگه داشته است.

بله همینطور است.  فرهنگ گیلان یک گنجینه است که تمام عناصر مختلف ایرانی را در خود دارد.  مردم گیل و دیلم قبل از ورود آریایی ها ظاهرا به زبان های قفقازی تکلم می کردند. با وجود آنکه تا اواخر هزاره اول قبل از میلاد، فلات ایران، توسط آریایی ها ایرانیزه شد، ولی ساکنان جنوبی دریای خزر توانستند تا بعد از میلاد مسیح و قرون اولیه اشکانی، زبان های  بومی خودرا حفظ کنند.

 اصولا سرزمین هایی که در مرز قرار گرفته اند،  نسبت به درون یک جامعه عناصر عتیق را در خود نگه می دارند. می توان گفت تمام سرزمین های حاشیه دریای کاسپین فرهنگ ایرانی را در خود حفظ کرده اند ولی ما این عناصر آریایی را در وسط نمی بینیم.

بخشی از این اشتراکات فرهنگی را می توان در «جاینام» ها دید.

– چرا این همایش  با همکاری دو دانشگاه گیلان و اسلوانی قرار است برگزار شود؟

ببینید دانشگاه اسلاونی در ارمنستان در واقع برجسته ترین دانشگاه آن کشور می باشد و در عین حال مستقیما به روسیه نیز مرتبط است و بوسیله کشور روسیه در اتحادیه اورارسیا هم از حیثیت بالایی برخوردار است.

دانشگاه گیلان نیز بزرگترین و شناخته ترین دانشگاه شمال ایران است. ارمنستان را اگر مرز اورارسیا بپنداریم، گیلان مرز ایسران شهر است (یعنی ایران بزرگ). همکاری دو دانشگاه در زمینه های فوق منوط به همین سنخیت ها و جوانب مشترک می باشد.

خوشبختانه در حوزه قفقاز جنوبی و ارتباطات دو کشور مطالعات خوبی صورت گرفته است ولی برای بازنگری این فعالیت های پژوهشی که هر دو کشور جداگانه انجام داده بودند، ضرورت داشت یک همایش با همکاری دو کشور برگزار شود. وقتی صدها نفر آخرین دست آوردهای پژوهشی خود را در یک نشست علمی واکاوی کرده و برای هم به اشتراک می گذارند، حقایق بیشتر در حوزه فرهنگی  و تمدن مشترک میان دو کشور شفاف می شود.

-برگردیم به محورهای همایش، در مورد روابط فرهنگی و ادبی ایران، قفقاز و روسیه بیشتر توضیح دهید. مطالعات تطبیقی بین زبان های رایج میان ایران و قفقاز صورت گرفته است؟

روسیه همواره به عنوان یک عضو سوم در روابط ایران، قفقاز و روسیه بود. زبان های ایرانی از قدیم الایام در قفقاز وجود داشت. از دوران انوشیراوان ساسانی، بنا بر سنگ نوشته ای که بما رسیده، گروه های نظامی در شهر دربند بودند و دربند در دوره ساسانی ساخته شد. سنگ نوشته هایی از این عصر به زبان پهلوی، در دربند پیدا شده که یکی از اندیشمندان روس آن را خواند و محتوای آن را  چاپ کرد. البته این سنگ نوشته ها گم شدند ولی خوشبختانه تصاویر این سنگ نوشته ها موجود است و ثابت می کند که  قفقاز شمالی تحت سیطره  ساسانیان بود.

موضوع این سنگ نوشته ها ساخت دیورا بزرگ دربند است که ساسانیان در این شهر ساختند تا جلوی تهاجم کوچ نشینان شمال را بگیرند. بنابراین به قطعیت می توان گفت همواره یک عنصر ملی و عنصر قومی ایرانی در قفقاز وجود داشت و شما می توانید ردِّ اقوام این منطقه را از طریق فرهنگ و زبان دنبال کنید.

– شاخص ترین این زبان ها کدام است که اکنون هم در ایران و هم در قفقاز بدان تکلم می شود؟

زبان تاتی. تاتی درواقع زبان ایرانی شمال قفقاز است. جنوب قفقاز به تالشی صحبت می کنند. بسیاری از ترک زبان های ایرانی تات بودند. مخصوصا در قرن ۱۹ اکثر ساکنین دربند و حتی تمام جزیره آبشوران که ترک زبان هستند؛ همه تات بودند. تات یعنی لهجه جنوب غربی ایران که یکی از گویش های فارسی است. بعدا متاسفانه این مردم ترک زبان شدند. ترک زبان های آذربایجان، همه تات بودند ایرانیت در واقع از همانجا آمد.

– یعنی تات زبان های ایرانی، تات های قفقاز جنوبی هستند؟

ما دو گونه تات داریم. اشتباه نشود. تاتی ایرانی یا تاتی جنوبی از دسته زبان‌های ایرانی شاخه شمال غربی است که گویشورانی  از آذربایجان تا شمال خراسان گسترده داشت. در حال حاضر بیشتر تات زبان ها  در بلوک زهرا و تاکستان قزوین پراکنده اند. نام قبلی تاکستان ، «سیا دِهِن» بود. یعنی جایی که جنگل و درخت زیاد است. جاینام ها بخشی از حقایق تاریخی را بما نشان می دهد. بعدها رضا شاه این منطقه را از دولت خرید و جزو ملک شخصی خود کرد و نام منطقه را هم به تاکستان تغییر داد.

دیگر تات  زبان های ایرانی مثل منطقه «هرزند» در استان آذربایجان شرقی است که البته فقط چند نفر پیرمرد به تاتی تکلم می کنند، مثل حاج «عبدالعلی» که من با او مصاحبه کردم، اینها  تاتی جنوبی و از لهجه های باستان آذربایجان است. تاتی شمالی آنهایی هستند که در اران و شیروان و باکو به تاتی تکلم می کنند.

یعنی تات های ایران متعلق به لهجه های شمال غربی اند و این تعجب آور است که در جنوب هستند ولی متعلق به شمال غربی اند و تات هایی که در شمال هستند، مال جنوب غربی اند.

تات های ایران، یکی از لهجه های زبان مادی است. بنابراین نباید تات های ایران و قفقاز را باهم اشتباه کرد.

– بجز تاتی چطور، زبان های ایرانی دیگری هست که در دو منطقه رواج داشته باشد؟

زبان آسی یا اوسِتی یا اُسِّتی، یکی از زبان‌های ایرانی شاخه شرقی است که امروزه در قفقاز در منطقه‌ای میان روسیه و گرجستان صحبت می‌شود. البته در ایران گویشورانی در حال حاضر ندارد. اوستیای شمالی بعدها جدا شد و جزو روسیه است و در اوستیای جنوبی، این اقوام هنوز به زبان مادری صحبت می کنند.

آسی ها یا اسکیت ها یکی از اقوام بسیار قدیم ایرانی و همه کوچ نشین بودند. قومی جنگجو و ارزنده که فرهنگ خوبی هم از خود بجا گذاشتند.

– خط و زبان فارسی چه جایگاهی در قفقاز دارد؟

مثلا ما در تفلیس ۱۰۰نویسنده فارسی زبان نظیر «هوبیش تفلیسی» داشتیم که صدها اثر به فارسی از خود بجا گذاشتند. یا در ایروان ۱۰۰شاعر ایروانی داشتیم که به فارسی اشعاری دارند و آثار اینها باید بررسی تطبیقی شود.

– این اقوام با توجه به اینکه خواستگاه آرایایی داشتند، اشتراکات اسطوره ای هم دارند؟

بله. وقتی یکانگی در تمدن دو منطقه باشد، مسلما اشتراکاتی دارند. یک زمانی قفقاز زیر نفوذ فرهنگی ایران بود. مثلا اپیک مردم آس با عناصر حماسی مردم ایران اشتراکات زیادی دارد. مردم آس حماسه ای دارند بنام «نارت نامه» که شبیه شاهنامه فردوسی است.

در این نارت نامه، بسیاری از عناصر باستانی ایران حتی قبل از شاهنامه و عتیق تر از اساطیر شاهنامه حفظ شده است و بررسی این نارت نامه می تواند در بازسازی قالب های فکری و فلسفی ایران باستان کمک زیادی کند.

– مسایل اسلام شناسی چطور؟

 از قدیم الایام در روسیه اسلام  شناس های قوی بودند. قبل از اینکه روسیه، قفقاز شمالی را تحت سلطه خود قرار دهد، زبان رسمی و اداری این منطقه عربی بود. مردم به خط و زبان خود هم نامه می نوشتند ولی ما آثار داریم که به زبان آواری ولی به خط عربی نوشته شده. و یا چچن ها بیشتر عربی می نوشتند. این متون و نامه ها حفظ شده و نیاز به بررسی دارد.

آثار ادبی و علمی ارزنده ای هم به زبان روسی در قفقاز نوشته شده که باید به میدان آورده شده و بررسی گردد. ولی عکس آن را نداریم یعنی در ایران به زبان روسی مطالعات تطبیقی میان دو فرهنگ صورت نگرفته است.

– اسلام از چه قرنی وارد قفقاز شمالی شد؟ و آیا تجار ایرانی از محدوده دریای کاسپین اسلام را وارد قفقاز کردند؟

اسلام خیلی دیر به قفقاز رسید. مثلا چچن ها از قرن ۱۶ و ۱۷ مسلمان شدند. ولی داغستان قبل از چچن ها مسلمان بودند. ولی این نکته قابل بررسی است که بین چچن ها و اینقوشها بیشتر نوعی اسلام تصوفی رایج است و فرقه های نقشبندیه و قادریه  فعالند. اما در بخش های دیگر اهل تسنن هستند.

تجار ایرانی در قفقاز فعال بودند و یا شیخ حیدر و شیخ جنید ایرانی در منطقه نفوذ داشتند. ولی این محدوده به لحاظ دینی زیر نفوذ عثمانی های اهل نسنن بود.

– در چهره های تاثیر گذار قفقازی هم داشتیم که بر این مناسبات  فرهنگی تاثیر بگذارند؟

چهره های شاخص زیاد داشتیم. بخصوص در آستانه انقلاب مشروطه. حضور ایرانیهایی که در شرکت های قفقازی و یا شرکت های نفت باکو کار می کردند، موجب شد تاثیرات قانون خواهی و آزادی از همین قفقاز وارد گیلان و آذربایجان شود.

شاخص ترین این چهره ها، «یقیکیان» ارمنی است. وی یکی از چهره های پان ایرانیسم بود و می بینیم در جنبش جنگل نیز نقش زیادی داشت.

و یا «حید رخان عمواغلی» هم با اندیشه های کمونیستی خود در آستانه انقلاب مشروطه تاثیرات فکری زیادی بر ایرانیان گذاشت. و یا «تقی ارانی»، بنیانگذار حزب توده. اکثر این چهره ها در قفقاز و یا روسیه تحصیل کردند و اگر هم در این منطقه نبودند، باز تحت تاثیر موج قانون خواهی که در قفقاز شکل گرفته بودند، قرار گرفتند.

– با این توصیف اسنادی زیادی می باید در آرشیو دانشگاه های قفقاز پیرامون تاریخ ایران معاصر موجود باشد؟

بله. بخصوص در مورد جنبش جنگل اسناد زیادی هست که باید بررسی شود. خوشبختانه هیاتی از دانشگاه گیلان اخیرا از دانشگاه های ایروان و گرجستان بازدید کردند تا بتوانند بخشی از این اسناد را به ایران بازگردانند.

– شما با یک سیاستمدار گیلانی دیدار کردید تا بستر این مناسبات فرهنگی با برپایی یک همایش علمی با همکاری دو دانشگاه ایرانی و ارمنی فراهم شود. فکر می کنید در شرایط کنونی، سیاست بیشترین تاثیر را در مناسبات فرهنگی دارد و یا برعکس مناسبات فرهنگی، سیاستمداران را ناچار به بهبود روابط می کند؟

هردو بر هم تاثیر دارند. وقتی دو کشور اشتراکات فرهنگی از عهد عتیق تا معاصر دارند، و علایق سیاسی و تکوینی بین دو قوم وجود دارد، همین بسترهای فرهنگی کمک می کند دو کشور به لحاظ سیاسی روابط خود را بنیز هبود بخشند. کشورهای همسایه منافع مشترک خواهند داشت و بنظر من بهبود روابط فرهنگی می تواند روابط سیاسی میان سران کشورها را هم بهبود دهد.

غیرمنتظره – سایت خبری گیلان | اخبار گیلان – خبر رشت