شما اینجا هستید

علمی و فرهنگی » از ۹ کار گروه ما فقط ۴ اثر بیشتر دیده شده!/ دیدگاه ما برای اجرای کنسرت متفاوت است

سپیدخبر به نقل ازگیل خبر ؛عادل روح نواز چهره شناخته شده ای در عرصه نوازندگی گیتار الکتریک است. وی با کسب مقام در مسابقه ای جهانی تبدیل به آرتیست بین المللی یک کمپانی بزرگ و معتبر لهستانی شده و هنرجویان زیادی از سراسر دنیا بصورت آنلاین دارد. این هنرمند جوان و با استعداد همکاری های زیادی با خوانندگان مطرحی مثل همایون شجریان ، محسن چاوشی ، مهدی یراحی و … داشته است. عادل روح نواز در رشت متولد شده و اکنون نیز ساکن رشت است. در این مصاحبه قصد داشتیم دیدگاه کلی ایشان درباره وضعیت موسیقی ایرانی را بدانیم و در ارتباط با موسیقی هایی که شخصا یا به همراه گروهشان مینوازند اطلاعاتی داشته باشیم.

 آقای روح نواز شما چه فاکتور هایی را برای یک اثرِ خوب، لازم میدانید؟
یک اثر خوب فاکتورهای زیادی دارد اما در حالت کلی میتوانم بگویم در آثار با کلام ترانه و ملودی و اجرای خواننده باید درست باشد و همینطور آهنگسازی و تنظیم و نوازندگی باید استاندارد باشد. نباید اینطور باشد که یک چرخه آکورد تکراری را مثلا در ۲۰ موزیک مختلف به یک شکل ببینیم. متاسفانه اکثریت تنظیم کننده ها در ایران از خودشان هم کپی میکنند.(خنده)

 کپی برداری و اصطلاحا کاور کردن یا الگوبرداری های زیادی که در موزیک مان میبینیم را چگونه میبینید؟
کپی یا الگو برداری اتفاقا خوب است ولی نه اینکه کار کپی شده را منتشر کنیم. بلکه کپی کنیم تا یاد بگیریم. اگر یک اثری موفق بوده آنرا یاد بگیریم و تمرین کنیم. من در نوازندگی نه دوره آکادمیک گذراندم نه اینکه کسی بود که کلاسش را شرکت کنم تا به من یاد بدهد. لذا به همین شکل با مقایسه و تحلیل موسیقی های فاخر و استاندارد دیگران در موسیقی پیشرفت کردم. سعی میکردم مثل آنها بسازم و با این کار مسیر هارا یاد گرفتم. وقتی چنین مسیر هایی را طی میکنیم و آنرا یاد میگیریم میتوانیم با استفاده از خلاقیت خودمان آنرا در موسیقیمان پیاده کنیم و ساختار را عوض کنیم. مثل کپی کردن نقاشی که با تمرین و تکرار، کشیدن را یاد میگیریم. این کپی برداری خوب است نه اینکه عینا تکرار کنیم.

چگونه میشود که یک نوازنده در ایران به موفقیت میرسد و بیشتر شناخته میشود؟
بنظرم یک نوازنده باید یک پکیج کامل از اِلمان های مختلف باشد تا به موفقیت خوبی برسد. بعنوان مثال اگر من فقط یک نوازنده خوب باشم ولی از برندینگ چیزی ندانم کارم دیده نخواهد شد و اگر فعالیتت دیده نشود مخاطبی هم نخواهی داشت. اصول درست و روتینی که در خارج از کشور وجود دارد روند قابل قبولی است که در ایران به نحو دیگری پیش میرود. در کشورهای دیگر اگر استعدادی دیده شود , یا با مسابقات استعدادیابی اگر فرد مستعدی شناسائی شود آنرا بسمتی میبرند که کمکش کنند و دیگر مجبور نیست ذهنش را برای شناساندن خودش مشغول کند. در واقع تهیه کننده یا شرکت سرمایه گذار فرد با استعداد را تبدیل به یک برند میکنند اما در ایران این اتفاق عمومیت ندارد. در حال حاضر ویترین فعالیت من در صفحات شبکه های اجتماعی مثل یوتیوب یا اینستاگرام هستند.

 آقای روح نواز در گروه آکرووایا برادر بزرگترتان (علی روح نواز) علاوه بر آهنگسازی خواننده گروه است و شما به نواختن و تنظیم قطعات مشغولید. معمولا گروه تولید یک اثر مثل نوازنده ها، شاعران، آهنگ سازها و تنظیم کنندگان با اینکه زحمات زیادی را میکشند کمتر مورد توجه قرار میگیرند و مخاطب، موزیک را بیشتر با نام خواننده به یاد می آورد. این نگاه چه تاثیری در شما دارد و اصولا به نظرتان نوازندگی چه احساسی به همراه دارد؟
دیدگاه من به نوازندگی جور دیگریست. بنظر من ساز من حنجره من است و همانطور که شما صدای یک خواننده را بعنوان ویژگی اصلی هنرمند میشناسید و با شنیدن صدای یک خواننده ی مشهور تشخیص میدهید که صدای فلان خواننده است؛ ساز هم به نظر من به همین شکل عمل میکند. چیزی که اهمیت دارد رساندن احساس و پیامی است که موسیقی همراه خودش دارد و ابزاری که باید این ماموریت را انجام دهد میتواند صدای خواننده یا یک پیانو، گیتار یا هر ساز ملودیک دیگری باشد. به این دلیل که صدا و کلام خواننده از صدای ساز تاثیر مستقیم تری دارد شاید بیشتر دیده میشود اما یک نوازنده محدود نیست برای موفقیت هایی که خواننده میتواند به آن دست پیدا کند و این دیدگاه کهنه ای است که در اینجا رواج دارد.
 درباره اهداف گروهتان و اینکه چطور شد که به فکر راه اندازی این گروه افتادید؟

سرپرست و راه انداز گروه برادرم علی بوده است و اینکه تا به امروز بسیار تلاش کرده است تا گروه بتواند در مسیر خودش پابرجا بماند. گروه داشتن و اساسا کار تیمی هنری یا ورزشی در ایران، حواشی خودش را دارد. گروه از سال ۸۴ یا ۸۵ بود که شکل گرفت، که من در آن زمان در گروه نبودم و مشغول تمرین ساز بودم. کم کم به درجه ای رسیدم که میتوانستم آهنگ بسازم، تنظیم کنم و نوازندگی ام به حد خوبی رسید؛ وارد گروه شدم. در آن زمان که جریان موسیقی بطور زیرزمینی جریان داشت در یک سری مسابقات خارجی شرکت کردیم که مقام هم آوردیم. فکر میکنم مقام سوم بود. و با این اتفاق آکرووایا بیشتر شناخته شد. قطعه ای که برای مسابقه هم ارائه کرده بودیم به زبان انگلیسی بود. در آن زمان سبک ما پراگرسیو متال بود و تصمیم داشتیم در همان سبک آلبومی به زبان انگلیسی تهیه کنیم و حتی در خارج از کشور ارائه بدهیم. تهیه کنندگانی هم بودند که از آنها پیشنهاداتی هم داشتیم. اما طبق شرایط زندگی اعضای گروه تصمیم بر آن شد که کلام را فارسی کنیم و در داخل ایران و با زبان فارسی فعالیتمان را ادامه بدهیم تا با یک دورنمای داشتن اجراهای درست در این سبک، پله پله بسمت اجراهای خارج از کشور حرکت داشته باشیم. این فعالیت ها با انتشار تک آهنگ های فارسی مجاز که موسسه》جام سبز《مجوز هایش را دریافت میکند، تاکنون ادامه داشته است. علاوه بر این خواننده گروه یکسری فعالیت های شخصی را با اجرا ترانه هایی به زبان های مختلف انجام میدهد و برای نشان دادن توانایی های شخصی اش به زبانهای انگلیسی یا اسپانیائی میخواند که به جرات میتوان گفت ما چنین توانائی را در موزیک مجاز ایران نداریم که علاوه بر فعالیت های خودش به سمت فعالیت های جهانی هم پیش رود. آکرووایا به معنی هدف نهایی است و هدف نهایی ما این است که آثاری بر جا بگذرایم که غنی باشند. باید مارکِت را هم در نظر داشته باشیم و چون قرار است این کارها برای تاثیرگذاری بیشتر در فضای گسترده ای عرضه شود بلاخره باید برخی جنبه های عامه پسند را هم داشته باشد که شاید این مساله باعث میشود کمی از کیفیت و غنی بودن کار، کاسته شود. هدف نهایی ما ارائه آثار با کیفیتی است که بتوانیم به نوبه خودمان اتفاق خوبی را در موزیک ایران رقم بزنیم.

 شما تحت لیبل گروه آکرووایا ۴ اثر بصورت رسمی منتشر کرده اید.《آینه》،《معما》،《چشمامو گم کردم》و《بی تو》. شما انسان پرتلاشی هستید؛ این کم کاری دلیل خاصی دارد؟

یکی از مشکلات همین است که ما ۹ کار منتشر کرده ایم ولی متاسفانه بخاطر عدم حمایت درست رسانه ها فقط ۴ اثر بیشتر دیده شده! وضعیت به این شکل است که تهیه کنندگان برخی از خواننده ها یا هنرمندان را بزرگنمایی میکنند تا بتوانند از آنها پول در بیاورند و سالنهای کنسرت را در سانس های زیاد پر کنند؛ نه اینکه ما نتوانیم ولی برای ایجاد یک مارکت ماندگار به تبلیغات زیادی نیاز است. مثل هزینه های بسیار زیادی که در فضای مجازی و رسانه ها میشود و با گذاشتن کنسرت ها تامین میشود. اما در ایران معمولا قراردادهایی که بین تهیه کننده و آرتیست بسته میشود قراردادهای ناطرازی است که اصلا بالانس نیست! (خنده) و خواننده برای معروف شدن به پذیرفتن درصد های کم تن میدهد تا مارکت خود را بدست بیاورد ولی من و دیگر اعضای گروه چنین چیزی را نمی پذیریم.

 محدودیت های زیادی در تولید و انتشار موسیقی وجود دارد. با وجود این محدودیت ها و پیشنهاد های خارجی زیادی که دارید؛هنوز در ایران ساکن هستید. میتوان گفت این روحیه بردخواهی و جنگندگی شما بخاطر همین محدودیت هاست؟
من بشدت مثبت اندیشم و این مساله خیلی بمن کمک کرده است. اینکه در سطحی قانع باشم که بهانه جویی نکنم.

به فکر انتشار آلبوم انفرادی هم هستید؟
بله. تعدادی از کارهای شخصی خودم است که بصورت یک آلبوم instrumental در آینده نزدیک منتشر میشود.

(instrumental: به موزیکی گفته می شود که کلام ندارد و خواننده ای بر روی آن نمی خواند اما از جذابیت هایی صدایی بالایی برخوردار است و ساز ها و صداهای به کار رفته در آن، گاهی حتی تاثیر گذار تر از شعر و صدای خواننده عمل میکنند. موزیک اینسترومنتال در بسیاری از سبک ها مثل راک و هیپ هاپ رواج دارد.)
آلبوم بصورت instrumental و بی کلام است. و خوشبختانه برای دادن آلبوم شخصی ام تقاضا های زیادی را می شنوم. تِرَک های آلبوم در حال حاضر آماده است که بتدریج در حال ضبط کردنشان هستیم و فکر میکنم در حدود ۱۰ یا ۱۲ تِرَک بصورت اینسترومنتال است و هدفم این است که بطور درست منتشر و پخش جهانی بشود نه اینکه بی سر و صدا و فقط در ایران. من آدم ایده آل گرایی هستم و اگر قرار باشد کنسرت بگذارم واقعا باید یک کنسرت به تمام معنا گذاشت. دوست دارم در بهترین حالت ممکن، دیده شوم مثل صحبتی که درباره کپی کردن داشتیم. من هم کپی کرده ام ولی کپی کرده ام که مسیر را یاد بگیرم تا بهترین حالتی که میتوانم را ارائه بدهم. این ایده آل گرایی مسلما تبعات خاص خودش را دارد و زمان بیشتری را میگیرد ولی وقتی که اتفاق میفتد آنقدر کار پخته است که اتلاف زمان را جبران میکند.

 چه برنامه ای برای اجرا و برگزاری کنسرت دارید؟
در واقع ما پیشنهادات خیلی زیادی چه بصورت شخصی یا گروهی داخل رشت یا شهرهای دیگر داریم ولی دیدگاه ما برای اجرای کنسرت متفاوت است. چون امروزه کنسرت ها بسمت حداقل ها رفته اند و به نظرم بیشتر شبیه جُنگ شادی هستند تا کنسرت و اجرای درست! (خنده) ما میخواهیم کنسرتی داشته باشیم که مخاطب از موسیقی به وجد بیاید نه از showman بودن(نمایش دهندگی) یا بالا پایین پریدن خواننده. البته درست است که Performance (اجرا) جایگاه مهمی دارد اما نباید در اولویت باشد. اولویت خود موزیک است. به عقیده من کسی که هزینه میکند و به کنسرت میاید باید انرژی اصلی را از خود موزیک دریافت کند و مثلا کاراکتر موسیقیایی را بگیرد که علاقه مند شود تا آن سبک از موزیک را بیشتر دنبال کند. اولویت باید پرفورمنس موزیکال(ایفای نقش موسیقیائی) باشد نه پرفورمنس فیزیکال (اجرای حرکات بدنی) تا موسیقی تاثیر خودش را بگذارد.

 پیشنهاد برای اجرای کنسرت در خارج از کشور دارید ؟
بله. در دانشگاه بِرکلی (از معتبر ترین دانشگاه های موسیقی جهان در آمریکا) پیشنهاد اجرا دارم. همچنین ۳ سال است که در یک جشنواره و نمایشگاه معتبر جهانی “نَم شو” (NAMM) که هر ساله بهترین های دنیا در آنجا دور هم جمع میشوند بعنوان آرتیست کمپانی mayones معرفی شده ام.

 به نظر شما بهترین راه یادگیری موسیقی چیست؟
من با کمک برادرم یادگیری را شروع کردم. در همه رشته ها و شاخه ها، کارهای تجربی , یادگیری با این روش محاسن خودش را دارد اما نمیتوان گفت که بهترین راه است. چون مسیری که من در ۱۵ سال طی کردم را با آموزش درست در عرض ۲ یا ۳ سال باید گذراند و باقی کار به تجربه و آزمون و خطا برمیگردد. این که من از توانایی نواختن ساز در چه مسیری استفاده کنم. اینکه با بدست آوردن مهارت و تجربه درک کنم که مثلا در فلان موزیک از چه تکنیکی استفاده کنم.

 چه الگوهایی داشتید ؟

خب الگوهای خارجی بودند که عکس هایشان روی دیوار بوده که صبح و شب ویدئوی آنها را میدیدم تا انگیزه ای باشد برای تمرین کردنم.

 شما موسیقی را بصورت خودآموز فرا گرفتید. به یادگیری مستقیم و توسط یک استاد، علاقه ای نداشتید؟
من یاد گرفتنِ ساز را از سنین پایین کودکی وقتی که ۹ ساله بودم، آغاز کردم. به آموزش از یک استاد علاقه داشتم اما واقعا شخصی نبود که بتوانم آموزش صحیحی از او داشته باشم. من پیش چه کسی میرفتم که مثلا بتواند در سطح مایکل رومئو (Michael Romeo) نوازندگی را بمن آموزش دهد. وقتی چنین کسی توی ایران نبود من راهی بجز این نداشتم که خودم یاد بگیرم.

 چه نوع موسیقی را خودتان به صورت شخصی علاقه دارید و گوش میدهید؟ ایرانی یا غربی؟
من همه نوع موزیکی را گوش میدهم و از آنجایی که خودم به سبک خاصی محدود نیستم و چون در انتخاب ساز و نوازندگی اصطلاحا چند سبکی (Multi Style) عمل میکنم همه نوع موزیک را گوش میکنم. من موزیک هیپ هاپ گوش میکنم راک گوش میکنم پاپ گوش میکنم حتی موزیک های کلاسیک. اما بیشتر موزیک غربی گوش میکنم تا ایرانی. چون موزیک های غربی به استثنای موزیک اصیل و سنتی ایرانی به استاندارد های ریشه ای موسیقی نزدیک تر هستند.

 شما روش جالبی را با استفاده از خلاقیت و ابتکار شخصی خودتان و بدون الگوبرداری در مقیاس بزرگی به لحاظ کمی و کیفی برای آموزش دادن صحیح و اصولی موسیقی استفاده کرده اید. به شخصه تا چه حد خودتان را مسئول میبینید که مهارت ها و تجربیات خودتان را به دیگران و هنرجویانی که دارید انتقال بدهید؟
ما کلاس های اینترنتی مان را از اردیبهشت ماه شروع کرده ایم. تعداد هنرجو ها خیلی بالاست. چه از داخل و چه خارج ایران. این مساله تبدیل به یکی از اولویت های هر روزه من شده است حتی همین امروز جلسه پشتیبانی کلاس ها را داشتم که فیلمبرداری میشود و هر هفته برای عزیزان ارسال میشود. و آموزش در حال حاضر جزو اولویت های من است.

 چرا به فکر تاسیس آموزشگاه یا برگزاری کلاس به شیوه سنتی و آموزش مستقیم نیستید؟
آموزشگاه خوبی های خودش را دارد ولی ذهنیت من ارائه محصول بیشتر به مخاطب ِ بیشتر است. در آموزشگاه در بهترین شرایط بصورت هفتگی میشود مثلا ۵۰ هنرجو داشت اما در محیط آنلاین من میتوانم مثلا ۱۰۰۰ هنرجو داشته باشم به همین خاطر من آموزش اینترنتی را ترجیح میدهم. در این روش من بصورت آنلاین و چهره به چهره کار نمیکنم و ویدئو ها بصورت آفلاین فیلمبرداری و سپس توسط تیم فیلمبرداری ادیت میشود و در یک زمان مشخصی از طرف ادمین ما برای هنرجویان ارسال میشود. تا به جای این کار همه راضی بوده اند و حتی یکسری از نتایج آنرا در صفحه اینستاگرام خودم گذاشته ام اینکه بعد از دو ماه چه نتیجه ای گرفته شده است. من با توجه به تجربه ای که در گذشته در آموزش خصوصی داشتم به نظرم آن نوع آموزش بیشتر شبیه کلاس های ریاضی و دیفرانسیل است. چون در کلاس ساز زده میشود و در خوشبینانه ترین حالت هنرجو یاد میگیرد ولی وقتی به خانه میرود ساز را کنار میگذارد و مثلا بازی کامپیوتری اش را دنبال میکند. اما کسی که کلاس های آنلاین را شرکت میکند مسلما جدا از بحث محدودیت ها بخاطر پشتکار قوی ترش انگیزه دیگری دارد. مثلا کسی که از یک روستای محروم در کرمان یا بوشهر در کلاس اینترنتی گیتار الکتریک شرکت میکند خیلی مصمم است. من اگر انگیزه او را داشتم الان بتهوون بودم.(خنده)

در آخر اگر سوالی بوده که دوست داشتید از شما پرسیده شود یا اگر مطلبی وجود دارد که دوست دارید اضافه کنید؛ لطفا بیان کنید.
از شما برای وقتی که برای انجام مصاحبه گذاشتید تشکر میکنم و درباره آموزش اینترنتی که صحبت کردیم باید بگویم که فقط شخص خود من نیست که این کار را انجام میدهد بلکه هرکدام از اعضای گروه آکرووایا یعنی علی برادرم در مسیر آموزش خوانندگی و توحید نوری در مسیر آموزش پیانو کار را دنبال میکنند. و هرکدام از اعضا میخواهند تاثیرگذار باشند و در این پروسه هدفمند عمل کنند تا در افزایش سطح کیفی موزیک ایران سهمی داشته باشند. ما الان هنرجویان با سنین خیلی پایین داریم که با مطالب خوبی تغذیه میشوند که از منابع مرجع گرفته میشود. مسلما وقتی این نسل مثلا به ۲۰ سالگی برسد سواد موسیقیایی دیگری خواهد داشت. متدی که من تدریس میکنم صرفا حاصل تجربیات شخصی است و به هنرجو کمک میکند که به درک بالاتری از موزیک دست پیدا کند و به این شکل نیست که مثلا بگویم برو و از تمرینات فلان کتاب بزن. در اهداف آکرووایا یک بخش تولید موزیک است و در آینده ی نزدیک بخشی بعنوان اجرای کنسرت خواهد بود. اما یک بخش آموزشی در اهداف مان هم هست که روی تولید موزیک مان نیز تاثیر گذاشته است. مثلا بجای آنکه ما سطح موزیکی که می سازیم را پایین بیاوریم تا مخاطب بیشتری جذب کنیم؛ سعی میکنیم سطح موزیکمان را بالا ببریم تا مخاطب بشنود و لذت ببرد و به خودش بگوید کاش من بتوانم مثل این موزیک بزنم یا ساز بزنم… و وقتی می بیند که همین افراد در حال آموزش آن هستند به سمتش جذب میشود. این مسیر جدید ما است و شاید بتواند یک درصد کمک کند برای همان صحبتی که در ابتدا داشتیم که چطور میشود موج ِ کیفیت را به راه انداخت. چون در میان بزرگان موسیقی ما کسی برای اینجور کارها وقت زیادی نمی گذارد. من میتوانم وقتم را به آلبوم شخصی خودم بپردازم تا پخش جهانی بشود و مسیر خودم را دنبال کنم ولی چون سرعت عمل من در کارها بالا است ترجیح میدهم با توجه به توانایی که دارم هم مسیر خودم را بروم و هم این مسیر را به دیگران بیاموزم. این سرعت عمل، قدرت تصمیم گیری و خلاقیت شاید به این خاطر است که من از طرفداران بازی های کامپیوتری هستم(خنده) و از سنین کم این بازیها را انجام دادم و حتی در گذشته نفر برتر مسابقات Counter Strike هم بودم. ما به تازگی یک بازی آنلاین به نام《 ۴۶》 هم طراحی کرده ایم که به جشنواره TGC هم راه پیدا کرد و در کانال های خبری معرفی شده است.

غیرمنتظره – سایت خبری گیلان | اخبار گیلان – خبر رشت