سپیدخبر ؛مریم صابری: از دست دادن حتی یک عضو خانواده را نمیشود با «تلخی» توصیف کرد و برای از دست دادن ۵ عضو خانواده در یک روز مطمئناً کلمهای پیدا نمیشود؛ لحظههایی بعد از آنها سراسر درد و رنج است. تعداد تصادفات، کشتهشدگان و مصدومیتهای رخداده در جادههای کشور آنقدر زیاد هست که بسیاری آن را به یک جنگ خاموش تعبیر میکنند که بهمانند یک دشمن هرروز خانوادهها را با خسارات روحی و جسمی جبرانناپذیر روبرو میکند.
میانبری به سمت مرگ
مریم پاینده نژاد تنها بازمانده یک حادثه رانندگی در روز سیزدهبدر امسال استان گیلان است. خانوادهاش در سیزدهبدر مانند هزاران نفر دیگر به دامن طبیعت رفته بودند. غروب روزی که جادهها یکی از شلوغترین روزهای سال را به خودشان میدیدند و مردم خسته از ترافیک، میانبرها را برای تردد انتخاب میکنند تا زودتر به خانه برگردند خانواده پاینده نژاد وارد جاده ملات به سمت لیلا کوه شدند. اما میانبر انتخابی این خانواده لنگرودی برایشان چیزی جز مرگ نداشت.
خانواده پاینده نژاد با خودروی پراید وارد یکی از میانبرهای روستای لیلا کوه میشوند اما جاده روستایی برای مسافران ناآشنا به محیط هیچ علائمی نداشت تا خطر در کمین را به آنها هشدار بدهد.
مریم تعریف میکند: «ساعت حدوداً یک ربع هشت بود با سرعت حدوداً ۳۰ کیلومتر در ساعت در جاده فرعی در حال حرکت بودیم عرض جاده خیلی کم بود. باوجود ریزش بخشی از جاده هیچ علائم هشداردهندهای برای خودروها نبود. سر یکی از پیچها به همین دلیل ماشین ما به آبگیر کنار جاده سقوط کرد. در این حادثه فقط من زنده ماندم و مادر، دو خواهر، برادر و دامادم را از دست دادم.» او چیزی بعد از سقوط را به یاد نمیآورد اما چیزی که هیچوقت فراموش نمیکند آخرین لحظات باهم بودنشان و لحظه سقوط در آب است.
شکایت تنها بازمانده تصادف مرگبار
در اولین مرحله ۵۰ درصد مقصر حادثه راننده و ۵۰ درصد بقیه جاده تشخیص دادهشده است. اما مریم وکیل دادگستری است و تصمیم گرفته تا از این موضوع بهراحتی عبور نکند. او به طرز معجزه واری زنده مانده است و شاید همین موضوع عزمش را برای پیگیری بیشتر کرده است.
مریم علیه دهیار روستای لیلا کوه و وزارت راه و شهرسازی اقامه دعوا کرده است او میگوید:«هرچند من عزیزترین افراد زندگی خودم را از دست دادم و داغشان بسیار بزرگ است اما اجازه نمیدهم تا مرگشان لوث شود.»
نوشدارویی بعد از مرگ
او به نصب علائم هشداردهنده برای خطرناک بودن جاده بعد از حادثه رانندگی اشاره میکند و میگوید: «چرا این علائم قبل از این حادثه مرگبار در جاده نبود؟ آیا حتماً باید چند نفر کشته میشدند تا بعد به فکر آن باشند؟»
مریم بر کلماتی تأکید میکند که خواسته عمومی تمام مردم است توجه شایستگی در سپردن مسئولیتها و عمل کردن به وظایف.
او میگوید «همه باید به وظایف خودشان عمل کنند کوچک بودن روستا و دهیاری دلیلی نیست که این وظایف کوچک و بیاهمیت تلقی شود یا وزارت راه به مسئولیت خود در این بخش عمل نکند. ممکن است نتیجه آن مانند همین حادثه منجر به مرگ انسانها شود.»
مریم شاید صدای صدها خانوادهای باشد که جان عزیزانشان در جادههای نا امن گرفتهشده است. جادههایی که با مشکلات زیرساختی مانند نبود روشنایی کافی، عرض کم جاده و نبود شانه خاکی و آسفالت بیکیفیت سالانه جان هزاران نفر را تهدید به مرگ و خسارات جبرانناپذیر میکند. آیا کسی صدای مریم را میشنود؟
- کد خبر 14408
- پرینت