شما اینجا هستید

سیاسی » اصلاحات در قرن پانزدهم؛ تایم اوت یا خط پایان؟!

به گزارش غیرمنتظره، احمد باقری شلمانی: دوم خرداد ۱۳۷۶ بود که جریانی سیاسی رسماً در جمهوری اسلامی شکل گرفت، جریانی به نام اصلاحات و اصلاح‌طلبی، در تاریخ ایران پس از انقلاب جریان‌های زیاد سیاسی به وجود آمده بود که هر یک بنا به دلایلی کنار رفت، برخی از این جریان‌ها نفوذی بودند و به دنبال براندازی نظام و برخی دیگر نیز پشتوانه سیاسی، فکری و مردمی لازم را نداشتند، اما درنهایت این اصلاحات بود که جای خالی یک جریان سیاسی دارای تشکیلات را در کشور پر کرد.

دوره اصلاحات از ۷۶ آغاز شد و در آخرین روز سال ۷۸ به اوج قدرت رسید، اکثریت مجلس ششم را به دست آورد و در اوج قرار گرفت، اما خرداد ۱۳۸۴ پایان روزهای قدرت‌نمایی اصلاح‌طلبان بود، اصلاح‌طلبان در ۸۴ یک عضو جدید را در میان خود می‌دیدند، علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی که تا پیش از آن و در سال ۷۸ به‌عنوان سر لیست اصولگرایان در انتخابات مجلس شرکت کرده بود و از نیروهای جامعه اصولگرایی و در طیف نزدیک به حاکمیت قرار داشت به‌عنوان یکی از چهره‌های اصلاح‌طلب وارد عرصه شد و موردحمایت اصلاح‌طلبان قرار گرفت.

در سال ۸۴ اما رقابت میان مصطفی معین، محسن مهرعلیزاده، علی لاریجانی، مهدی کروبی، محمدباقر قالیباف، علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی‌نژاد برگزار شد، اصلاح‌طلبان چهار گزینه معین، مهرعلیزاده، کروبی و هاشمی را داشتند و اصولگرایان قالیباف، لاریجانی و احمدی‌نژاد را به خود نزدیک‌تر می‌دیدند، انتخابات به دور دوم کشید و احمدی‌نژاد با پوسترهای سیاه‌وسفید و کاپشن خاص خودش هاشمی رفسنجانی را شکست داد.

چهار سال بعد و در سال ۸۸ اصلاح‌طلبان بازهم به عرصه آمدند و اتفاقاً موفق شدند بسیاری را پای صندوق بیاورند و شرایط خوبی را برای خود ایجاد کنند. آن‌ها در شرایطی که قرار بود دولت خاتمی را برای بار سوم تَکرار کنند به‌یک‌باره تصمیم بر این گرفتند که با کنار رفتن خاتمی، از میرحسین موسوی حمایت کرده و او را به‌عنوان یک نیروی خط امامی به‌عنوان کاندیدای اصلی خود معرفی کنند، کاندیدایی که البته بر اساس آنچه به‌عنوان رأی نهایی توسط وزارت کشور از درون صندوق‌ها اعلام شد، مقابل احمدی نزاد شکست خورد و هرگز نیز او و اصلاح‌طلبان این شکست را نپذیرفتند.

سال ۹۲ اما ماجرا فرق داشت، این بار اصلاح‌طلبان باید شکست هاشمی سابقاً اصولگرا و موسوی خط امامی را فراموش می‌کردند، کار به‌جایی رسید که اصلاح‌طلبان هاشمی را به انتخابات آوردند و او بنا به دلایلی که خود آن را سیاسی خواند رد صلاحیت شد، هاشمی نیز یک اصولگرای سابق یعنی حسن روحانی که در مجلس ششم همراه با خود هاشمی و احمدی‌نژاد و سایرین در لیست اصولگرایان قرار داشت را به اصلاح‌طلبان تعرفه کرد، اما این بار با نامی جدید و رنگی متفاوت، این بار در سال ۹۲ جریانی به نام اعتدال و توسعه به راه افتاد و روحانی مدعی بنا کردن دولتی به نام تدبیر و امید شد.

هرچه که پیش رفت اصلاح‌طلبان از دولت تدبیر و امید ناامیدتر شدند و پشیمان از کرده خود، اما آیا راه برگشتی وجود داشت؟! پس‌ازاین ظهور پدیده شومی به نام دونالد ترامپ و افزایش فشارهای اقتصادی بر مردم ایران و پاره کردن برجام کار را برای اصلاح‌طلبان سخت‌تر کرد، اصلاح‌طلبان به گوشه رینگ رفتند و علیرغم پیروزی در انتخابات ۹۶ می‌دانستند که روزهای خوبی در آینده وجود نخواهد داشت.

چهار سال پس از انتخابات ۹۶ اما مردمی که با شور و هیجان پای صندوق‌ها آمده بودند، این بار با صندوق‌ها قهر کردند، آمار مشارکت در انتخابات رکورد زنی کرد و بدترین شرایط ممکن پس از انقلاب رسید، کاندیدای موردحمایت نصفه و نیمه اصلاح‌طلبان حتی موفق نشد از آرای باطله نیز پیشی بگیرد، چه برسد به رقابت با فرد پیروز و این یعنی به صدا درآمدن زنگ خطر برای جنبش اصلاحات و اصلاح‌طلبی، بسیاری از تحلیل گران این را پایانی بر اصلاحات در کشور می‌دانند و مردم را ناامید از وضع موجود، اما در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد؟

اصلاح‌طلبان امروز به خط پایان رسیده‌اند یا عملاً با یک تایم اوت به دنبال تجدیدقوا هستند؟! خاتمی که چندی پیش کارش به ممنوع‌التصویری کشیده بود راه حمایت از دولت منتخب را پیش‌گرفته و سعی دارد خود را به بدنه حاکمیتی بار دیگر نزدیک کند، این یعنی اصلاح‌طلبان معتقدند هنوز راهی برای حضور در قدرت طی سالیان آتی وجد دارد، اما آیا این تلاش برای دستیابی به قدرت همان آرمان‌های خرداد ۷۶ است؟!

غیرمنتظره – سایت خبری گیلان | اخبار گیلان – خبر رشت