به گزارش غیرمنتظره ;اگر مبدا بررسی های خود را سال ۱۳۵۸ قرار دهیم، همان سالی که در یک رفراندوم، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصویب شد، تا به امروز که ۴۰سال سپری شده، هر ۱۰ سال، کشاکش های سیاسی در ایران به اوج رسیده است.
در آیان ۱۳۵۸ تسخیر سفارت آمریکا در تهران در ادامه درگیری های خیابانی گروهک های مسلح، سرانجام به سقوط اولین دولت پس از انقلاب منتهی شد.
بنابراین اولین بحران سیاسی در سال های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ را باید یک بحران حاد امنیتی دانست که در کنار تحرکات گروه های تجزیه طلب و اعدام مقامات رژیم سابق، سالهای پرتنشی را رقم زده بود.
پس از سال ۱۳۶۰ و درحالی که جنگ ایران و عراق نوعی اتحاد داخلی را در کشور رقم زده بود، التهابات فروکش کرد. تعطیلی دانشگاه ها و توقیف مطبوعات در سال ۵۸ به این ثبات کمک کرده بود.
با این حال در سال ۱۳۶۷ و با پایان جنگ تحمیلی، دور تازه ای از تنش ها با عملیات فروغ جاویدان سازمان منافقین آغاز شد. عملیاتی که باعث شد در ایران هواداران این سازمان اعدام شوند و این امر به تنش های سیاسی دامن زد. در پی این تنش ها، قائم مقام وقت رهبری به عنوان منتقد اعدام ها موضع گیری کرد و در نهایت مواضع او به عزل آیت الله منتظری منتهی شد.
در سال ۱۳۶۸ و با ارتحال امام خمینی، موضوع تعیین دومین رهبر جمهوری اسلامی همزمان با برگزاری رفراندوم اصلاح قانون اساسی، التهاباتی را به دنبال داشت که البته جنس آن، جنس تنش های خیابانی نبود. با انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان رهبری نظام، تنش ها و رقابت های سیاسی که ۱۰ سال پس از پیروزی انقلاب شدت گرفته بود، فروکش کرد.
پس از اتفاقات آن سالها، ۱۰ سال بعد بار دیگر التهابات سیاسی در ایران جنجال آفرین شد. توقیف روزنامه سلام به دلیل اشاره به نقش سعید امامی عامل اصلی قتل های زنجیره ای برخی نویسندگان در اصلاح قانون مطبوعات، دانشجویان دانشگاه تهران را به اعتراض واداشت و این اعتراض با حمله به کوی دانشگاه به خشونت کشیده شد. این درگیری ها خیلی زود به خیابان های تهران کشیده شد و قائله ۱۸ تیر را رقم زد که در نهایت با راهپیمایی ۲۳ تیر ۷۸ فروکش کرد.
تنش های سال ۷۸ در دولت اصلاحات به نزاع های سیاسی در ایران دامن زد تا در سال ۱۳۷۹ توقیف طیف وسیعی از مطبوعات رقم خورد. مطبوعاتی که عمدتا حامی رئیس دولت اصلاحات بودند.
تا تنش بعدی که این بار «فتنه» خوانده شد، باز هم فقط ۱۰ سال فاصله لازم بود. این بار انتخابات خرداد ۱۳۸۸ جنجال به پا کرد. ادعای تقلب در انتخابات به سود محمود احمدی نژاد، حامیان میرحسین موسوی و مهدی کروبی را به خیابان کشاند. این درگیری ها نیز از خرداد تا دی ماه همان سال ادامه پیدا کرد. همزمان با این درگیری ها بخشی از شبکه های اجتماعی در ایران فیلتر شدند. مهمترین آنها فیسبوک و توئیتر بود.
درگیری ها و التهابات سیاسی تا سال ۸۹ ادامه یافت تا آنها در بهمن سال ۱۳۸۹ و در پی فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای حضور هوادارانشان در خیابان برای همبستگی با انقلاب های عربی، این دو کاندیدای معترض به حصر رفتند. حصر آنها هنوز ادامه دارد.
تنها هشت سال پس از اتفاقات سال ۸۸ و درحالی که با پیروزی حسن روحانی، طیف معترض در آن درگیری ها عملا بخشی از قدرت را در ایران در دست گرفته بود، درگیری های دی ماه ۱۳۹۶ به وجود آمد. اعتراضات این بار پس از گرانی تخم مرغ شدت گرفت و شهرهای مختلفی را درگیر کرد. جنس این اعتراضات برخلاف اعتراضات ۸۸ که سیاسی بود، اقتصاد محسوب شده و طبقه معترض، نه طبقات متوسط و دانشجویی، که طیفی از کارگران و فرودستان بودند.
درگیری های دی ماه ۹۶ پس از یک ماه فروکش کرد اما بار دیگر در آبان ۹۸ که درست ده سال تا اعتراضات عمده قبلی فاصله داشت تکرار شد. دلیل اعتراضات این روزها، گرانی بنزین است. با این حال تنها بنزین نیست که برخی را ناراضی کرده است. در پی خروج آمریکا از برجام وضعیت معیشتی مردم تحت تاثیر تحریم های شدید نفتی قرار گرفته و این امر گرانی های کم سابقه ای را به وجود آورده که برای برخی طبقات محروم جامعه قابل پذیرش نیست.
به این ترتیب با آشوب های آبان ۹۸، ماجرای پریودهای ۱۰ ساله در ایران برای درگیری های سیاسی، اقتصادی یا امنیتی ادامه پیدا کرده است. آشوب هایی که هرچند هر یک مقتضیات و ویژگی های خاص خود را دارند اما در یک چیز مشترک هستند: تکرار ده ساله!
آیا این دوره های تقریبا یکسال التهابات سیاسی در ایران اتفاقی است؟ شاید بله، شاید هم نه. نگاهی به مواضع دولتمردان آمریکایی در پی هر یک از این التهابات، همواره این تردید را ایجاد می کند که ممکن است هر ده سال، نقشه ای تازه برای بی ثباتی در ایران کشیده شده باشد. نقشه هایی که البته تا به حال نقش برآب شده است، هرچند باقی ماندن برخی گلایه ها، پتانسیلی برای اعتراضات بعدی ایجاد می کند.
منبع: خبرفوری
- کد خبر 46401
- پرینت