به گزارش غیرمنتظره و به نقل از خبرآنلاین، محمدعارف معزی: از سحرگاه ۲۳ خرداد تا صبح چهارم تیرماه که با اعلام دونالد ترامپ، ایران و اسرائیل آتشبس را قبول کردند، ایران ۱۲ روز همراه با جنگ را سپری کرد؛ روزهایی که به صورت طبیعی سیاست کشور هم در آن درگیر شد و جنگ در صدر اولویت گروهها و احزاب سیاسی قرار گرفت.
از همان روزهای آغازین آتش بس میان ایران و اسرائیل، از دولتمردان گرفته تا چهرههای سیاسی و جامعهشناسان از ضرورت ایجاد اصلاحات در کشور روایت کردند. چنانچه مسعود پزشکیان، رئیس جمهور صریحا از کنار رفتن نگاههای تنگ نظرانه گفت.
محمدرضا عارف، معاون اول رئیس جمهور، هم با تأکید بر الزام تغییر در برخی رویهها جهت حفظ همبستگی اجتماعی موجود، بیان کرد: «از پیام رهبر معظم انقلاب من این الزام را برداشت میکردم. چون با سبک نگارش و انشاء ایشان هم آشنا هستم، یعنی در صحبتهای ایشان هم این الزام به ما دیکته شده که مسائل و مشکلاتی که مردم داشتند و به هرحال فاصلهای که مردم به خاطر عملکرد ما گرفتهاند را کم کنیم.»
مصطفی هاشمی طبا، فعال سیاسی اصلاح طلب، در گفت و گویی درباره ضرورت اصلاحات ساختاری پس از جنگ تاکید کرد: «در شرایط موجود، اصلاحات ساختاری، خیلی به قانون اساسی و تغییر آن ربطی ندارد، ما باید ببینیم به عنوان کشوری که میخواهد سیاست خارجی انقلابی داشته باشد، شرایط زندگیاش چگونه باید باشد؟ آیا باید بدون هیچ حساب و کتابی باشد؟ انقلابی بودن یکسری لوازم خاص دارد که همه افراد نیز باید آن لوازم را رعایت کنند. ما درحال حاضر مانند کوسه ریش پهن هستیم!»
وی درباره تاثیر اصلاحات ساختاری در افزایش همبستگی ملی اظهار داشت: «اگر اصلاحاتی رخ دهد، قطعا میتواند بر روی همبستگی ملی ایجاد شده تاثیر بگذارد و آن را افزایش دهد. زیرا اکثریت مردم درحال ضرر هستند. با نگاهی به دهکهای جامعه متوجه میشویم که کلا دو دهک از امکانات بیشتر برخوردار هستند و در آینده سرزمین ما دچار تکیدگی و مشکلاتی بیشتر خواهد شد.»
مشروح گفتگوی مصطفی هاشمی طبا، فعال سیاسی اصلاح طلب را در ادامه میخوانید؛
***************
*آقای هاشمی طبا! پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، از دولتمردان گرفته تا چهرههای سیاسی و جامعهشناسان از ضرورت ایجاد اصلاحات ساختاری در کشور سخن گفته اند. تعریف اصلاحات ساختاری چه میتواند باشد؟ از نظر شما، در شرایط فعلی، ایجاد اصلاحات ساختاری در کدام حوزهها اولویت دارد؟
هر فردی از اصلاحات ساختاری برداشتی متفاوت دارد، اغلب سیاستمداران ایرانی وقتی درخصوص اصلاحات ساختاری صحبت میکنند، منظورشان تحول در ترتیبات اداره کشور، مانند مجمع تشخیص، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و شورای نگهبان است.
به نظر بنده این تغییرات با توجه به اصل قانون اساسی لازم است. همچنین اصلاح ساختاری میتواند بدون تغییر قانون اساسی شکل بگیرد. البته استنباطهای غلط از قانون اساسی باید کنار گذاشته شود.
البته که اصلاحات ساختاری فراتر از این موارد است، زیرا جامعه ما یک جامعه شلخته است و هیچ قانونی در آن حاکم نیست، مثالش ترافیک تهران است، یک تعداد محدودی رعایت میکنند و مابقی افراد رعایت نمیکنند. همه افراد باید به قانون ملزم باشند. ما در برخی از اوقات دچار یک فساد پنهان و یک فساد آشکار هستیم که آدمها از این قضیه مستثنی میشوند، بر فرض مثال یک فردی در شهری کوچک دزدی میکند و قاضی دست او را قطع میکند، بعضی اوقات حجاب تبدیل به مسئلهای بزرگ در جامعه میشود، اما گاهی شاهد این هستیم که افرادی که اختلاس و دزدیهای بزرگ کرده اند، میبینیم که آزادانه به فعالیتهای خود ادامه میدهند.
باید تکلیفمان را روشن کنیم، انقلابی هستیم یا نه؟
بنابراین وقتی ما از قانون صحبت میکنیم، منظورمان برای همه است نه عدهای خاص! به عنوان مثال درخصوص قاچاق بنزین این مورد مطرح است. مگر میشود که از جزئیات این اتفاق به این بزرگی غافل بود؟ این نشان دهنده این است که این اتفاق به صورت هماهنگ شده در دست یکسری از افراد است. اصلاحات درخصوص فساد، باید به صورت جدی پیگیری شود و از آن نباید گذشت!
در مرحله بعدی ما باید به این موضوع توجه کنیم که میخواهیم سبک زندگیمان چگونه باشد؟ برخی میگوید فقط اسلامی، خب اسلامی یعنی چه؟ ما حتی در معماریمان هم هیچ دیدگاهی نداریم. خانههای ما باید چگونه ساخته شود؟ ما خانهای داریم سی متر و در دو خیابان بالاتر، خانهای ساخته شده دو هزار متر! اگر میگوییم سبک اسلامی، خب باید ببینیم اسلام کدام را ترجیح میدهد! ما باید در بسیاری از موضوعها اصلاح ایجاد کنیم.
باید تکلیف خود را مشخص کنیم، ما انقلابی هستیم یا نه؟ اگر انقلابی نیستیم، خب باید برویم و سازش کنیم، کمااینکه جامعه ما یک جامعه شبه لیبرالیستی است. نمیشود که هم انقلابی بود و هم سبک زندگی آمریکایی داشت. این موارد در تناقض است.
اصلاحات ساختاری به قانون اساسی ربطی ندارد!
*آیا این اصلاح فقط به قانون اساسی یا نوع ارتباطات خارجی محدود میشود؟
در شرایط موجود، اصلاحات ساختاری، خیلی به قانون اساسی و تغییر آن ربطی ندارد، ما باید ببینیم به عنوان کشوری که میخواهد سیاست خارجیِ انقلابی داشته باشد، شرایط زندگی در آن چگونه باید باشد. آیا باید بدون هیچ حساب و کتابی باشد؟ انقلابی بودن یکسری لوازم خاص دارد که همه افراد نیز باید آن لوازم را رعایت کنند. ما درحال حاضر مانند کوسه ریش پهن هستیم!
مبارزه ما با اسرائیل که پایان ندارد، زیرا آنها نیرویی کودک کش و توسعه طلب هستند. اسرائیل برخلاف شعارهایش، به دنبال توسعه طلبی است. سرزمین موعود آنها از ورای نیل تا ورای فرات است!
شکل گیری اصلاحات، مستقیما بر روی افزایش همبستگی اثر دارد
*اگر اصلاحات شکل بگیرد، میتواند بر روی افزایش «همبستگی ملی» تاثیر بگذارد؟
اگر اصلاحاتی رخ دهد، قطعا میتواند بر روی همبستگی ملی ایجاد شده تاثیر بگذارد و آن را افزایش دهد. زیرا اکثریت مردم درحال ضرر هستند. با نگاهی به دهکهای جامعه متوجه میشویم که کلا دو دهک از امکانات بیشتر برخوردار هستند و در آینده، سرزمین ما دچار تکیدگی و مشکلاتی بیشتر خواهد شد. اصلاحات ساختاری قطعا به نفع مردم ایران است. اگر ایران نباشد، دیگر هیچ چیزی نخواهد بود. باید ایران را در بهترین نوع حفظ کرد. در مرحله اول حفظ سرزمین و در مرحله بعدی حفظ مرزی است.
باید اصلاحاتی انجام دهیم که در حفظ سرزمین و مرزهایمان تاثیرگذار باشد.
- کد خبر 129270
- پرینت