ساعت حدود ۱۱ ظهر است در هر قدم که در خیابان ناصرخسرو تهران جلو میروم، دلالی در کنار خیابان ایستاده و به محض عبور رهگذران از کنارش، آرام پیشنهاد خرید و بیشتر فروش دارو را میدهد، در خیابان ناصرخسرو یا همان بازار سیاه تهران، هر چند متر به چند متر، تعدادی از مردان جوان و میانسال کنار هم ایستادند و در هنگام عبور هر رهگذر، چیزی را آرام تکرار میکنند، به طرف یکی از آنها که مردی حدودا ۴۰ ساله و با صورتی نیمهسوخته است، میروم، به دیوار ساختمانی کهنه تکیه داده، از او میپرسم: «دارو کجا پیدا کنم؟» که مرد دیگری به سرعت به طرف ما میآید و میگوید: «چه دارویی میخواهی؟» من هم عکسی از انسولین خارجی novorapid که طبق گفتهی بیماران دیابتی این دارو کمیاب شده است را به آنها نشان میدهم و میگوید: «یک بسته ۵ تایی ۵۰۰ تومان، یعنی هر عدد ۱۰۰ هزار تومان است.»
این دلال میانسال در مورد شرایط نگهداری انسولین میگوید: «همهی این انسولینهایی که ما داریم، مطمئن است و در یخجال نگهداری میشود و تاریخ هیچکدامشان مشکل ندارد.»
در مورد قیمت دیگر انسولینها میگوید: «انسولین لانتوس که خارجی است هم دارم که ۵ عدد آن ۳۵۰ هزار تومان است، البته از نوع ایرانی یعنی بازالین هم دارم که ۴۵۰ هزار تومان میدهم.»
این دلال دارو با اشاره به انسولین هندی ادامه میدهد: «انسولین هندی هم داریم، ولی قیمتش را باید بپرسم، خیلی کسی از این مدل نمیخرد.»
در پایان مکالمه از واکسن کرونا چند سوال میکنم که با نگرانی سری تکان میدهد و میگوید: «ما نداریم، من خبر ندارم.» و مرد کناری، دستان مرد دیگر را میگیرد و از کنار من دور میشوند.
انسولین هندی هم داریم اما خیلی فروش ندارد
چند متر جلوتر پسر جوانی ایستاده که کلاه نقاب داری به سر دارد و زیر لب به هر رهگذری چیزی میگوید، نزدیک میشوم و از او قیمت انسولین novorapid را میپرسم که همان لحظه تلفن همراه را از جیبش درمی آورد و از کسی در پشت خط موجودی میگیرد، بعد میگوید: «دارم، ولی یک بسته ۵ تایی را ۵۰۰ هزار تومان میدهم، بازالین هم دارم ۴۵۰ هزار تومان می دهم، البته انسولین نوویکس و لانتوس هم داریم که آنها کمی گرانتر است، اما اگر بخواهی تا نیم ساعت دیگر به دستت میرسد و آن را تحویل میدهم.»
در مورد شرایط نگهداری انسولینها هم طبق گفتهی دیگر دلالها اطمینان میدهد، تحت شرایط مناسب و در جای خنک نگهداری میشوند.
این جوان به انسولین هندی اشاره میکند و ادامه میدهد: «انسولین هندی هم داریم، ولی خیلی فروش ندارد چون کسی خیلی به آن اعتماد ندارد.»
در پایان مکالمه، از او در مورد خرید واکسن کرونا میپرسم و میگوید: «اطلاعی در مورد این موضوع ندارم، خبرنگار هستی؟» و بعد پسر جوان دیگری که کمی دورتر از ما ایستاده او را صدا میزند تا از کنار من برود و امکان سوال دیگری نداشته باشم.
انسولین بخواهی تا یک دقیقه دیگر در دستت است
از او در مورد دیگر انواع انسولینها میپرسم که میگوید: «همه نوع انسولین دارم، ایرانیام دارم، ولی از نوع هندی ندارم، اگر همین الان بخواهی، تا یک دقیقه دیگر انسولین در دستت است.»
انسولین را ۴۷۰ هزار میخریم و ۴۰ هزار روی آن میکشیم
زمانی که از قیمت دیگر انسولینها میپرسم، میگوید: «اگر میخواهی باز هم در همین خیابان بگرد تا قیمت دستت بیاید، اما بیمار هر دارویی که دکتر گفته را باید مصرف کند و نرو هر چیز که ارزانتر بود را بخر، چون چیز دیگر به درد بیمار نمیخورد.»
در هنگام خداحافظی از قیمت واکسن کرونا و خبرهایی که در مورد فروشش در ناصر خسرو مطرح است، میپرسم که میگوید: «چیزی نمیدانم و این خبرها نیست.» اما توضیح اضافه نمیدهد.
انسولین را جلوی درب خانه هم میآورم
از روش تحویل دارو که میپرسم، اینطور میگوید: «تا غروب انسولین را دم خانه تحویل میدهم، چون انسولینها خانه است و نمیتوانم بخاطر یک انسولین الان تا خانه بروم و دوباره برگردم، همه را غروب تحویل میدهم.»
به بهانهی خبر دادن و هماهنگی برای خرید انسولین، از دلال آخر دور میشوم، خیابان کمی شلوغ شده، در بین رهگذران به سرعت گام برمیدارم تا در نگاه دلالها گم شوم، اما همچنان افراد مستاصل و درماندهای که چارهای جز تهیهی دارو در این خیابان را ندارند، تک و توک به چشمم میخورد و از آنها دور میشوم.
- کد خبر 77638
- پرینت