به گزارش غیرمنتظره و به نقل از فارس، درس عشق و ایثار و شهادت در زندگی پرفرازونشیب میرزاکوچکخان جنگلی موج میزند. خواندن روایتهای مختلف از زندگی این شخصیت بزرگِ تاریخی، زوایای روشن و تاریک آن زمانه را بیشتر آشکار میکند، نحوۀ شهادت میرزا کوچک خان از موضوعات بسیار مهمی است که نیاز به واکاوی و بررسیهای بیشتری دارد.
موضوعی که متأسفانه تابهحال آنطور که بایدوشاید به آن پرداخته نشده است، کتاب «سردار جنگل» نوشته «ابراهیم فخرایی» مترجم، منشی مخصوص میرزاکوچکخان و سخنگوی نهضت جنگل، یکی از دو منبعی است که در آن عکس کسیکه سر میرزا را از بدنش جدا کرده درج گردیده و نام وی نیز «رضا اسکستانی» ذکرشده است، فخرایی در کتابش، توضیحی دربارۀ اینکه آن عکس را چطور و از کجا به دست آورده نداده است، وی در صفحۀ ۳۹۰ این کتاب از «رضا نام اِسکِستانی» بهعنوان کسیکه سر میرزا را از تنش جدا کرده یاد میکند و مینویسد:
«رضا نام اَسکِستانی» با اشاره او [محمدخان سالار شجاع برادر امیر مقتدر طالش] سر میرزا را برید و تحویل خان طالش داد.
«میرزا محمدعلی خمامی» معروف به «محمدعلی گیلک»، «وزیر فواید عامه» و یا به تعبیر امروزی «خدمات عمومی» نهضت جنگل بود و خود کتابی تحت عنوان «تاریخ انقلاب جنگل» دارد، در این کتاب اما روایت دیگری از نام قاتل میرزا و نحوه شهادت ایشان به چشم میخورد، گیلک در صفحه ۵۰۹ کتاب خود، کسیکه سر میرزا از تنش جدا کرد را «سرخان نام خلخالی اَسکِستانی» معرفی کرده و نوشته است:
بعد از آمدن از گیلوان خبر فوت آن مرحوم [میرزا کوچک خان] به گیلان میرسد چند نفر قزاق با کسان سردار مقتدر از طالش بهطرف خلخال حرکت میکنند، وقتی به خانقاه میرسند که اهالی جمع شده مذاکره میکردند که جنازه را جنب بقعه خانقاه دفن کنند، فوراً از دفن مانع شدند، شبانه فتح اله خان، آدم سردار مقتدر طالش و «سرخان نام خلخالی اَسکِستانی» بیخبر از همراهان خود و اهالی سر آن شهید راه وطن را با یک طرز فجیعی از بدن جدا ساختند، اهالی مطلع میشوند اجتماع کردند سر را بگیرند ممکن نشد توی کیسه گذاشته بردند «از قرار تقریر» کسانی که در آنجا بودند گویا هنگام بریدن سر نفس هنوز تمام نشده بود و خون به قسمی جاری گردید که قبر پر از خون شد.
روایتهای «نفس داشتن بدن میرزا در داخل قبر» و «جاری شدن خون میرزا به داخل قبر هنگان جدا کردن سر از بدنش» که گیلک آن را تحت عنوان «از قرار تقریر» یا به تعبیر امروزی «بنا به گفتهها» ذکر کرده است نمیتواند به واقعیت نزدیک باشد، اما رویهمرفته ما نمیدانیم که گیلک، نام «سرخان» را از کجا آورده است، توضیحی نیز در این رابطه در کتابش دیده نمیشود!
در صفحه ۱۴ روزنامه اطلاعات به تاریخ سوم اردیبهشتماه سال ۱۳۴۲ بهطورکلی روایت متفاوت دیگری از نحوه شهادت میرزا، نه در گیلَوانِ خلخال که در جنگلهای فومنات دیده میشود، در این شماره از روزنامه اطلاعات خبری تحت عنوان «مردی که چند سال پیش سر میرزا کوچک خان را به تهران آورده بود دستگیر شد» به چشم میخورد، ماجرای این خبر به دستگیری شخصی به نام «علیاصغر رضایی» به اتهام نگهداری مواد مخدر در خانهاش میپردازد، رضایی در مصاحبه با خبرنگار روزنامه اطلاعات خود را ۸۵ ساله معرفی نموده است. اگر این گفتهاش درست باشد، بایستی در زمان شهادت میرزا یعنی ۱۳۰۰ شمسی وی ۴۳ ساله بوده باشد، روایت علی اصغر رضایی از نحوه شهادت میرزا کوچک خان در جنگلهای فومن بدین قرار است:
بهناچار با تفنگ به جنگ او رفتیم و در فومنات او را محاصره کردیم و پس از آتش زدن جنگل او را دستگیر کردیم و کشتیم ولی کسی باور نمیکرد که ما بتوانیم میرزا کوچک خان را بکشیم، درنتیجه من شبانه سر میرزا کوچک خان را از تنش جدا کردم و آن را به ترک اسبم بستم، ابتدا به رشت رفتم و سر میرزا کوچک خان را به معرض نمایش گذاشتم و سپس آن را به تهران آوردم، میرزا کوچک خان ریشی بلند و سری طاس و مویی بور داشت.
اظهارات این فرد، سراسر در تناقض با دو روایت قبلی است، رضایی ادعا میکند، میرزا سری طاس و مویی بور داشته که با توجه به عکسهای موجود از میرزا کوچک خان، نه سرش طاس بوده و نه مویش بور بوده است؛ بنابراین به نظر میرسد که این گزارش در روزنامه اطلاعات رژیم سابق، گزارشی گمراهکننده و سفارشی بوده باشد، اما روایت دو تن از یاران نزدیک میرزا نیز در این رابطه حداقل در مورد نام قاتل میرزا متناقض است، اینکه نحوه شهادت این مرد بزرگ هم مانند همسر و فرزند یا فرزندانش در هالهای از ابهام قرار دارد موضوع بیارزشی نیست و نیاز به پژوهشهای بیشتری دارد، شناخت سیرۀ میرزا بدون شناخت زوایای شخصیتی، خانوادگی، مذهبی و پاسخ به خلأهای پژوهشی موجود امکانپذیر نیست.
امروز یازدهم آذر مصادف با نود و نهمین سالروز شهادت میرزا کوچک خان جنگلی است و تاکنون کمتر پژوهشی راجع به نحوه شهادت وی صورت پذیرفته است، بررسی این روایتهای مغشوش به جهت تولید اثری مطلوب و درخور شأن از شخصیت میرزا کوچک خان ضروری به نظر میرسد، به امید اینکه اثر ممتاز دیگری از این اسطورۀ گیلان زمینساخته شود.
پژوهشگر: مرتضی سخایی
منبع تصویر رضا اَسکِستانی: فخرایی، ابراهیم. ۱۳۶۶. سردار جنگل (میرزا کوچک خان). تهران: سازمان انتشارات جاویدان. چ یازدهم. ۳۹۲
منبع تصویر علیاصغر رضایی: روزنامه اطلاعات، سهشنبه، سوم اردیبهشتماه ۱۳۴۲، سال سی و هفتم: شماره: ۱۱۰۷۵، صفحه ۱۴
- کد خبر 71049
- پرینت