به گزارش غیرمنتظره؛ کرونا باعث شده بسیاری بار دیگر دم از آخرالزمان بزنند. برخی معتقدند تحولاتی که در جهان در حال رخ دادن است همان هایی است که در آخر الزمان نیز رخ میدهد.
شاید ریشه این گمانهها، تصاویر هراس انگیزی باشد که از چین و ایتالیا منتشر میشود. شهرهای خالی و ماموران ضدعفونی، با لباسهایی عجیب.
البته این روال دنیا است. زمانی که فشار و بحران و بیماری بر جامعه ای فشار میاورد، آن جامعه عصر خود را نزدیک به آخر الزمان میداند. این در حالی است که در سنت شیعی ما و احادیث، تعیین کنندگان وقت ظهور دروغگو نامیده شده اند و هیچ زمانی برای ظهور حضرت قائم(عج) یا آخر الزمان یا چیزی شبیه آ ن تعیین نشده است.
به همین بهانه، در این گزارش مروری بر تاریخ ظهور اندیشه های آخر الزمانی در تاریخ داریم:
تمدن نخستین نیز پایان دنیا را نزدیک میدید
اولین نمونه ثبت شده گرایشات آخر الزمانی در الواح آشور بانیپال است. این الواح خلاصه و چکیده عقاید سومریها، بابلیها و سایر تمدنهای بین النهرین است که طبق گفته اغلب مورخین، قدیمیترین تمدن تاریخ را تشکیل داده بودند.
این متن حداقل به ۲۸۰۰ سال قبل باز میگردد. در این متن به صراحت آمده که “دنیا در خطر نابودی است و همین روزها است که حیات بشر نابود شود”.
این جملات قدیمیترین فقراتی است که سخن از آخر الزمان کرده است. نکته جالب این است که تمدن بین النهرین تازه سرآغاز زندگی تمدنی و شهری بشر است. با این حال، به صراحت سخن از آخرالزمان کرده است.
از زمان آشوریان تا کنون این عقیده آخرالزمان گرایی بارها و به انحاء گوناگون تکرار شده است. بشر به خصوص در زمان بلا و سختی به راحتی به این عقیده گرایش مییابد. این گرایش در بین رومیها و یونانیان باستان هم رواج داشته است. از متون به جا مانده از سال ۶۳۴ ق م این عقیده به خوبی قابل برداشت است که رمیهای باستانی معتقد بودند به زودی آخر الزمان به وقوع میپیوندد؛ چرا که عمر شهرشان بیشتر از ۱۲۰ سال نمیتواند باشد. این عقیده در قرن ۲ تا ۴ بعد میلاد مسیح هم در بین رومیها رواج یافت. در این قرون، جنگهای خانمان سوزی در امپراتوری روم به وقوع پیوست.
روم در ضعف بود و بوی نابودی آن به مشام میرسید. مردم هراسان به عقیده آخر الزمانی گرایش پیدا کردند. برخی رمیها با بررسی اعدادی سحرآمیز معتقد شدند که طبق گفته رمولوس(بنیانگذار رم) دنیا در سال ۳۸۹ م نابود خواهد شد.
همین فضای هراس انگیز و رازآلود بود که باعث افزایش گرایش مردم یهودیه و سپس سایر مناطق به مسیحیت شد. مسیحیان بعد از این، از طریق بحث هزارهها و تاثیرگیری از اندیشههای ثنوی مانویت و میترائیسم ایرانی به آخر الزمان و بحث خیر و شر گرایش بسیاری پیدا کردند.
از قرن اول میلادی تا قرن ۲۰ ما نمونه های فراوانی از آخرالزمان گرایی مسیحیان مشاهده میکنیم. جادوگران، کشیشان، کیمیاگران بدبین و سایر افراد در اوج بلا و بیچارگی نوعی ترس از آخرالزمان و نابودی حیات بشر را در بین مردم القا میکردند.
نمونههای آخر الزمان گرایی در مسیحیت
در کتاب مقدس برخی روایات وجود دارد که میتوان بحث آخر الزمان را از آن برداشت کرد. در قرن دوم میلادی اولین گروه مهم و رسمی و سازمان دهی شده مسیحی که آخر الزمان گرا بودند به وجود آمدند. مونتانیستها( Montanists) گروهی مسیحی غایت گرا در آناتولی بودند که ادعا داشتند مسیح در قرن دوم در منطقه فریگیه، اورشلیم جدیدی را بنا خواهد کرد. بعد از آن، گروه های بسیاری به اشکال مختلف این عقیده را پروراندند.
با نابودی روم و ظهور نکردن مسیح، عقاید آخر الزمان گرایانه تا حد زیادی اثر و نفوذ خود را از دست داد. با این حال، همچنان در طی قرون و اعصار ادامه داشت. با آغاز هزاره جدید، این گرایش مجددا رنگ و بوی جدیدی گرفت. بحث هزارهها و پایان دنیا همیشه در بین مسیحیان طرفدار داشته است. به همین دلیل، گرایش به آخر الزمان در سالهای ۱۰۰۰ و حول و حوشش بسیار زیاد شد. جالب این است که فرق مختلف با تاخیر ظهور، تاریخ این رویداد را دائما به عقب میبردند. وقتی مسیح در سال ۱۰۰۰ ظهور نکرد، برخی تاریخ ظهور را نه تولد هزارم او بلکه تاریخ هزارمین سال به صلیب کشیده شدنش دانستند.
این تاریخ مصادف با سال ۱۰۳۳ بود. یک راهب بورگوندی به نام رادولفوس در آثار خود سخن از ظهور ده ها گرایش آخرالزمانی مسیحی در بین سالهای ۱۰۰۰ تا ۱۰۳۳ کرده است.
در قرن ۱۴ و با اوج گیری شیوع بیماری سیاه(طاعون کشنده مشهور) و مرگ بسیاری از اروپاییان، آخر الزمان گرایی به نحو دیگری ظهور کرد. در حالیکه با افزایش مرگ و میر مردم، شکاکیت دینی در بین مسیحیان اوج گرفته بود، یک کشیش ارتودکس اهل چک به نام میلیتز اهل کرومریز ادعا کرد که ضد مسیح (Antichrist) هنوز زنده است و در بین سالهای ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷ ظهور کرده و جهان مسحیت را ویران میکند. عقاید آخرالزمان گرایی بدبینانه در بین این سالها به وفور در بین مسیحیان یافت میشود.
از قرن ۱۴ تا ۱۸ بسیاری از مسیحیان به انحاء گوناگون سخن از پایان دنیا کردند. در بین این افراد نام کیمیاگران و اندیشمندانی چون ژوزف مده(که روی نیوتون نیز تاثیر بسیاری داشت)، ویلیام آسپینوال، پیر ژیرو، یوهان زیمرمن و… از جمله مهم ترین این افراد بوده اند.
اندیشههای آخرالزمانی در ایران باستان
در تمدن ما نیز گرایش به آخر الزمان جایگاهی بس مهم دارد. سنت فکری میترائیسم و زرتشتی هر دو به نحوی از این عقیده تاثیر گرفته اند.
در آثار مذهبی زرتشتی به وفور اصطلاحات و اندیشه های مربوط به آخرالزمان پیدا میشود. در واقع در ابتدا از زروان دو نیروی خیر و شر یعنی اهورامزدا و اهریمن به وجود آمدند. این دو در دنیا شروع به فعالیت کرده و دائما با یکدیگر میجنگند. در دوران فرشگرد، اهریمن شکست میخورد و دیوان به درون زمین فرومیروند و در پی آن، پلیدی از جهان رخت برمیبندد. در فرشگرد هر ایزدی دیو رقیب خود را از میان برمیدارد.
اندیشه های آخرالزمانی در برخی سرودها و آثار باستانی نیز آمده است. جاماسب نامه یکی از این آثار است. جاماسب در کتاب خود در پاسخ به پرسشهای گشتاسبشاه، پیشگوییهایی درباره آینده کردهاست. در میانه این اثر آمده است:
“آنگاه که زمان هشیدر فرارسد علاماتی پدید آید، نخست اینکه شبها روشنتر از همیشه باشد. دوم اینکه ستاره هتورنگ جای خود را بگرداند و به سوی خراسان گراید. سوم اینکه مردمان به همدیگر نیکاندیش نباشند و درآمد آنان یکی از دیگری بیشتر باشد. چهارم اینکه مردمان پیمانشکن باشند و عهد را نپایند. پنجم اینکه فرومایگان زبردست گردند و نیکان و پرهیزگاران زیردست گردند. ششم اینکه نابکاران سرکار آیند و اهل دانش و خرد خانهنشین گردند. هفتم اینکه دیو آز ستمکارتر باشد. هشتم اینکه جادویی در آن زمان رواج یابد. نهم اینکه حشرات مضر و چهارپایان شروع به زیان رساندن کنند. دهم اینکه بدخواهان دین بهی و دشمنان ایران و مخالفانش شروع به تمسخر دانشمندان و روحانیون دین ایران گردند و آنان را کوچک شمارند. یازدهم اینکه دروغ و ناسزا افزونتر شود و راستی و درستی خوار شمرده شود. دوازدهم اینکه تابستان از زمستان بازشناخته نشود. سیزدهم اینکه مهر و دوستی و آشتی به کینه و دشمنی و ستیزگی برگردد و مردم در پی نابودی یکدیگر باشند. چهاردهم اینکه آنانی که در آن زمان زاینده شوند ناپاکتر و ستمکارتر باشند و مرگشان زودتر فرارسد. پانزدهم اینکه بزرگان را ارجمند ندارند و با محترمین بیشرم باشند و میل به دروغ و فتوای دروغ نمایند. شانزدهم اینکه دریاچهای هست در سیستان که طغیان کند و شهرستان را آب ببرد و همهجای سیستان پر از آب باشد و…”.
اندیشههای آخر الزمانی بعد از اسلام
اندیشههای آخر الزمانی در دوره بعد از اسلام نیز رواج مییابد. با ورود اسلام به ایران البته این اندیشهها شکل دیگری به خود میگیرند. در مذهب شیعه اندیشه آخرالزمانی به نوعی دیگر است. در باورهای رایج، آخرالزمان با حوادث عجیب شناخته میشود. مهمترین ویژگی این دوران افول دینداری مردم و پس از آن ظهور یک منجی است. تاریخ دقیق ظهور منجی آخرالزمان نامعلوم است و تنها میتوان آن را به بخش واپسین روزگار که به قیامت متّصل میگردد تعریف نمود.
طبق گفته برخی منابع مانند بحار الانوار علامه مجلسی، نیروهای حق و باطل در نبردی نهایی با یکدیگر مبارزه کرده و بعد از پیروزی حق(یعنی موعود عصر(عج)) پرچم سیاه از بین میرود. از آن به بعد عدل و رحمت همه جهان را میگیرد و تا قیامت بشر در خیر و زیبایی زندگی میکند.
ظهور مدعیان دروغین
متاسفانه یکی از انحرافات اندیشه آخرالزمانی ظهور مدعیان دروغین بوده است. در طول تاریخ، بارها افرادی خود را منجی دانسته و با استفاده از فضای عمومی طرفدارانی برای خود جمع کرده اند.
این افراد در دوران ایران باستان و به خصوص دوران ساسانی بسیار زیاد بوده اند. برخی مورخان میگویند بعد از اسلام ابتدا المقنع(مترجم مشهور و یکی از یاران ابومسلم) بود که تحت تاثیر اندیشههای باستانی گرایشات آخرالزمانی را به صورت سازمان دهی شده مطرح کرد. برخی مورخان مانند نوح بن نصر سامانی نوشته اند که او حتی خود را سوزاند تا به همه این پیام را برساند که به آسمانها رفته و تا برپایی قیام نهایی یا همان آخرالزمان باز نمیگردد.
بعد از المقنع نیز افراد بسیاری خود را منجی نامیدند. در ابتدای دوران قاجار تعداد این افراد (برخی میگویند به علت فساد داخلی وتحریک خارجی) بسیار زیاد شد. افراد زیر از مشهورترین مدعیان دروغین دوره قاجار بودند: علیمحمد باب، میرزا غلام احمد قادیانی، میرزا طاهر، یوسف خواجه و… .
متاسفانه حتی امروز نیز چنین افرادی وجود دارند و بساط و طرفدارانی دور خود جمع کرده اند. شاید هراس از ویروس کرونا بار دیگر حامیان این اندیشهها را بر تفکر خود استوارتر کند اما به عقیده منتقدان، این باورها بدون درون مایه مذهبی، باعث ایجاد انحراف و بی ایمانی خواهد شد.
- کد خبر 54178
- پرینت