به گزارش غیرمنتظره و به نقل از آفتاب یزد، اسفند ۱۳۹۴ نتیجه انتخابات مجلس متفاوت از نتایجی بود که در سالهای ۸۲، ۸۶ و ۹۰ رخ داد، سه دوره بعد از حضور مطلق اصولگرایان در مجلس اینبار اصلاحطلبان و اعتدالیون بودند که اکثریت مجلس را به دست گرفتند. خیلیها پای صندوق آمده بودند برای تغییر برای اصلاح. فراکسیون امید قرار بود محوریت تلاش برای اصلاحات باشد هرچند همان ابتدا آب رفت و تعدادی از کسانی که با این نام وارد مجلس شده بودند رویه خود را تغییر دادند. با این حال مجلس دهم با ترکیبی از طیفهای مختلف حالا کارش به پایان رسیده و یازدهمیها بازهم اصولگرایانی هستند که اکثریت را بدست آوردند. اینبار در اسفند ۹۸ مانند چهار سال پیش نبود، گویی «تَکرار میکنم» نتوانسته بود کاری کند که امیدها پابرجا بماند. انتقادهایی از مجلس دهم بسیار بوده است شاید گاهی بیش از حدی که حتی نتوانستهایم عملکرد این مجلس را بررسی کنیم آیا دهمیها را باید ناکام مطلق نامید؟ یا موفقیتهای داشتند؟ خودشان چه فکر میکنند؟ در همین باره، درباره اینکه عملکرد مجلس دهم چگونه بود و اصلاحطلبان در این چهارسال چه کردند و الان چرا در این وضعیت هستند گفتگو کردیم با یک نمایده مجلس دهم. پروانه سلحشوری نطقهای ماندگاری در این چهار سال داشته. او خود به امید اصلاح وارد مجلس شده و البته با دیدن اوضاع و احوال تصمیم گرفت خودش برای سال ۹۸ بار دیگر کاندیدا نشود. بسیاری از هم فکران او که کاندیدا شده بودند نیز البته راه به جایی نبردند یا از تایید صلاحیت شورای نگهبان عبور نکردند یا از تایید صلاحیت مردم! سلحشوری میگوید از عملکرد مجلس دهم رضایت دارد و او و همکارانش مصوباتی را به سرانجام رسانده اند که سالها خاک خورده بود. او معتقد است بسیاری از مصوباتی که دهمیها تصویب کردند ماندگار خواهد شد. سلحشوری میگوید مردم احساس کردند که اصلاحطلبان با رای آنها معامله کرده اند و به همین دلیل این جریان با کاهش محبوبیت مواجه شده اما این نماینده مجلس معتقد است اصلاحات بار دیگر لاجرم به صحنه باز خواهد گشت و به عبارتی چارهای نیست. جزئیات بیشتر را در مشروح این گفتگو بخوانید.
عملکرد مجلس دهم شاید بیش از هر مجلسی زیر ذره بین مردم و سیاسیون بود، از همان ابتدا نیز به نظر رسید که میزان دیدگاههای انتقادی یا حتی منفی نسبت به مجلس دهم بیش از دید مثبت این مجلس بود. ارزیابی شما از عملکرد دوره دهمیها چیست؟ آیا این دوره را موفق میدانید یا ناکام؟
اگرچه همانطور که اشاره شد مجلس دهم به ویژه از سوی فعالان سیاسی هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا مورد انتقادات جدی قرار گرفت اما معتقدم این دوره نمایندگان عملکرد قابل قبولی داشتند، اکثر لوایح و طرحهایی که در این مجلس به ثمر رسید عصاره سالها تلاش نمایندگان در ادوار مختلف بود که به نتیجه نرسیده بود و با وجود تلاش همکارانم در این دوره به نتیجه رسید. بسیاری از مصوباتی که داشتیم ماندگار بود. از بعد حقوق شهروندی خوب کار کردیم. ان شاءالله امروز لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان نهایی میشود و یک تغییرات بسیار جزئی داشت که با زحمات کمیسیون حقوقی و قضایی اشکالات آخر شورای نگهبان را رفع کردند و به صحن میآید برای تصویب. این مصوبه گام بزرگی است از آن جهت که لایحه در زمان مجلس نهم از طرف دولت ارائه شده بود اما در طول تمام چهار سال مجلس قبل این لایحه خاک خورد و رسیدگی نشد تا به ما رسید.
یک سال و نیم کمیسیون قضایی روی این موضوع کار کرد. علاوه بر این لایحه حمایت از معلولین بود که در همین مجلس به تصویب رسید و کار بزرگی بود. قانون مجازات اسید پاشی در این مجلس به ثمر رسید با توجه به اینکه اتفاقاتی که در این زمینه رخ داده بود در زمان مجلس نهم بود اما در دوره دهم ما روی این موضوع تلاش کردیم تا به سرانجام رسید. همچنین لایحه تابعیت فرزندانی از مادران ایرانی با همسران غیرایرانی از نتایج مجلس دهم بود که در طول همه این سالها مجلسهای مختلفی دنبال آن بودند اما موفق نشده بودند. از دیگر اقدامات مهم مجلس دهم باید به ایجاد وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی اشاره کنیم که دست کم در سه دوره مجلس چنین موضوع مطرح شده بود و حتی در مجلس نهم سه بار برای آن تلاش کردند اما در دوره دهم بود که این مهم اتفاق افتاد. لایحه هوای پاک را داشتیم. یکی از مهمترین قوانینی که مصوب شد کاهش مجازات اعدام بود که کار بسیار بزرگی بود از این جهت که سالها در این زمینه گمانه زنی شده بود اما به نتیجه نمیرسید. در مجموع معتقدم مجلس دهم فعال و بسیار پرکار بود. در زمینههای نظارتی تحقیق و تفحصهای بزرگی در دستور کار قرار گرفت. در بخش صنعت خودرو یا شهرداری تهران مورد توجه قرار گرفت. البته وقتی وارد مجلس شدیم بسیاری ما را افرادی بیتجربه نامیدند و با انگ تازه کاری معتقد بودند مجلس ناموفقی میشود و گاه با همین بهانه سنگ اندازیهایی هم داشتند هرچند که اکنون اگر بررسی کنیم وضعیت تجربه در مجلس دهم بسیار بهتر از مجلس یازدهم است. به نظر میرسد برای مجلس آتی تنها ۵۰ نماینده از ادوار گذشته حضور دارند و مابقی تازه وارد هستند.
یکی از طرحهایی که خود شما فعالانه دنبال میکردید موضوع تغییر حداقل سن ازدواج برای دختران بود، حرف و حدیث و مباحثات بسیاری در این زمینه انجام شد. سرانجام این قانون به کجا رسید؟
متاسفانه موضوعاتی که تا حدی شائبه حساسیت سیاسی داشت نه طرح به ثمر میرسید نه لایحه! به عنوان نمونه ما لایحه تامین امنیت زنان را داشتیم که خانم مولاوردی همان زمانی که ما وارد مجلس شده بودیم تقریبا کار لایحه را به پایان رسانده بود اما این لایحه هیچگاه به نتیجه نرسید و به مجلس نیامد الان هم اگر به مجلس یازدهم برود فایدهای ندارد شاید ضرر هم داشته باشد! موضوع حداقل سن ازدواج نیز به بن بست رسید، به طور کلی بحثهای مربوط به زنان به سختی قابل تغییر است و فشارها روی آن زیاد است. در موضوع حداقل سن برخی با ایجاد تبلیغات سوء موضوع را به برنامههای جمعیتی ربط دادند درحالی که اصلا اینگونه نبود اما در نهایت با حساسیتهای دوچندانی که ایجاد کردند کار به جایی نرسید.
در سوال اول وقتی برای عملکرد مجلس دهم مصداقهایی را آوردید بیشتر موضوعات اجتماعی بود در این مورد هم اشاره کردید که موضوعات وقتی شائبه سیاسی پیدا میکرد دارای حساسیت میشد و به نتیجهای نمیرسید. علت را در چه فاکتوری میدانید آیا نمایندگان مجلس دهم از توان کافی در حل چنین موضوعاتی برخوردار نبودند یا به طور کلی ساختار مجلس طوری است که توان اعمال نفوذ خود در موضوعات حساس را ندارد؟
ساختار مجلس در واقع به گونهای است که تصمیم گیری در برخی موضوعات را دشوار میکند. درحالی که یک رویه که در مجلس دهم مشاهده شد این بود که برخی برای منحرف کردن یا منصرف کردن نمایندگان در برخی از موضوعات شروع به انگ زنی میکردند تا نمایندگان را در چارچوبی که میخواهند مدیریت کنند.
اسفند سال ۱۳۹۶ در دفتر روزنامه با شما گفتگو داشتیم که اعلام کردید در سال ۱۳۹۸ در انتخابات کاندیدا نخواهید شدو در نهایت نیز شما حاضر به نامزدی برای دوره یازدهم نشدید. چرا به چنین نتیجهای رسیده بودید و ثابت قدم بر آن نظر ماندید؟
قبل از اینکه درباره خودم بگویم شاید لازم باشد به نطق دیروز آقای میرزایی در مجلس اشاره کنم که نطق بسیار خوبی بود. او با اشاره به فرآیند رد صلاحیتها گفت که دلیل رد صلاحیت خودش را اینگونه اعلام کرده اند که در مراسم بزرگداشت آیت الله طالقانی حضور داشته است، طبیعتا در چنین چارچوب و با این گسترهای از دلایلی که میتواند منجر به رد صلاحیت شود مسیر بسیار دشوار است و من موضوعاتی را از همان میانه راه متوجه شده بودم. بنابراین میدانستم که سخت بتوان بار دیگر از این مجرا عبور کرد. همین حالا دو شکایت از من شده است که به دلیل نطقهای من در مجلس است، یعنی تنها فرصتی هم که یک نماینده در اختیار دارد تا حرفش را بزند مورد هجمه قرار میگیرد و تلاش میکنند این حق را از او بگیرند. در این راه واقعا تاوان زیادی دادم به هرحال اگرچه که به مجلس دهم انگ بیعرضگی زدند، اگرچه که گفتند کارایی ندارید اما ما دست کم شجاعت داشتیم و گفتیم که برخی نمیگذارند که به طور مطلوب و صد درصدی کارکنیم، مانند برخی سکوت نکردیم. همه تلاش من و همکارانم این بود که به بهبود وضعیت شفافیت کمک کنیم.
به نطقها اشاره کردید، قطعا یکی از تصاویری که از پرونده مجلس دهم برای بسیاری به یادگار خواهد ماند نطقهای شما بود، که معمولا با اشاره به برخی موضوعات که دیگران به آن ورود نمیکردند سروصدای بسیاری به پا میکرد و هجمههای رسانهای شدیدی را هم علیه شما دیدیم. چرا اظهاراتی داشتید که حتی برخی اصلاحطلبان نیز به دلیل ملاحظه کاری مایل به توجه به آن موضوعات نبودند؟
در این چهار سال تمام تلاشم این بود که نماینده مردم باشم، به خصوص مردمی که آمدند رای دادند و خیلی از آنها همان همیشگیها نبودند. گروهی بودند که گمان میکردند خواسته هایشان مغفول مانده و حرفشان شنیده نشده و به امید اصلاح آمده بودند و من تلاش کردم صدای آن بخشی از مردم باشم که حتی اصلاحطلبان نیز صدای آنها نبودند. به عنوان نمونه در موضوع ورود زنان به ورزشگاه ما تلاشهای بسیاری کردیم اما برخی اصلاحطلبان به من میگفتند فعلا این موضوع را مطرح نکنید یا چنین بحثی اولویت ندارد و مخالفتهایی میشد اما زمانی که تلاشها نتیجه داد و برای اولین بار زنان به استادیوم فوتبال رفتند برخی اصلاحطلبان نیز همراه شدند، بیانیه دادند و حمایت کردند. تلاش کردم در نطق هایم صدای نسل جوان باشم.
شما زمانی وارد مجلس شدید که اصلاحطلبان و گفتمان امید در بهترین وضعیت خود به لحاظ محبوبیت عمومی بودند و حالا در زمانی به کار خود پایان میدهید که این جریان به لحاظ محبوبیت در پایین ترین سطح خود قرار دارد. علت را چه میدانید؟
بحث اصلاحطلبان و آن پدیدهای که با محوریت امید همزمان با انتخابات مجلس دهم شکل گرفت را باید در یک چارچوب روندی بررسی کرد. به طور کلی اصلاحات فرآیند و روندی تاریخی است و در این روند تاریخی افت و خیزهایی نیز به وجود خواهد آمد. به هرحال اصلاحات یک جریان سیاسی است که از احزاب خرد و متوسطی که خودشان طیف هستند شکل گرفته، سر هر طیف ممکن است با سر دیگر کاملا متفاوت باشد مثلا ما طیفی داریم که یک سر آن نزدیک به اصولگرایان است، یا مواردی مانند آنچه حامیان ائتلاف با اصولگرایی و اعتدال بودند. در نتیجه مشاهده کردیم در همین سالهای اخیر خیلیها که اصلا اصلاحطلب نبودند اما در کنار این جریان قرار گرفتند و از جمله در مجلس دهم چنین موضوعی را شاهد بودیم. جریان اصلاحات در ایران و در هرجایی روندی است پس لاجرم ادامه خواهد داشت. حتی به عقب خواهد رفت، افت و خیز خواهد داشت اما ادامه مییابد تا زمانی که زمانی جامعه به یک نتیجه مطلوب اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برسند. بنابراین این گزاره که اصلاحات مرد را قبول ندارم کما اینکه بعد از ۸۸ کسی گمان نمیکرد اصلاحات بار دیگر در سال۹۲ بتواند به صحنه سیاسی کشور بازگردد.
اما موضوعی که مطرح میشود اینکه در مواردی مانند سال ۸۸ و بازگشت ۹۲ اصلاحات دچار چالش با مردم نبود اما این بار چالش اصلی اصلاحطلبان خود مردم هستند. آیا این مانعی برسر راه ترمیم اصلاحات و بازگشت به عنوان یک جریان غالب در عرصه سیاسی کشور نیست؟
اگر بار دیگر موضوع را روندی ببینیم مشاهده میکنیم که در اوایل دهه ۸۰ جریان عبور از اصلاحات را مردم و جوانان به راه انداختند اما همان مردم برای ما پوستر زدند و با کلید واژه «تکرار میکنم» برای ما تلاش بسیاری کردند تا چهرههایی بعضاً ناشناخته نیز بتوانند به مجلس راه یابند. بنابراین، این بار نیز مردم باز خواهند گشت، البته ناامید میشوند، کنار میکشند ولی با تغییراتی برمیگردند و از جریان اصلاحات حمایت میکنند. البته امیدوارم این بار اصلاحطلبان قدر مردم را بدانند، اکنون مردم زده شده اند؛ فکر میکنند اصلاحطلبان مردم را برای دستیابی به قدرت میخواهند. اما واقعیت این است که دو نگاه در جریان اصلاحات وجود دارد البته این دو نگاه نیز صفر یا ۱۰۰ نیستند، اما به هرحال گروهی مایل به قدرت هستند و گروهی جامعه محور که تلاش میکنند اصل را تمایلات مردم قرار دهند. به عنوان نمونه دیروز آقای وکیلی در نطق خود به گونهای معترض بود که بخشی از اصلاحطلبان نسبت به انتخابات دوم اسفند آنطور که باید تلاشی برای مشارکت مردم نکردند اما به نظرم واقعیت این است که بخشی از اصلاحطلبان میدانستند که بخشی از این مردم در انتخابات شرکت نمیکنند و با توجه به این خواست مردم بود که آنها نیز تصمیم گرفتند به جای اینکه تلاش کنند به هر نحوی وارد بازی قدرت شوند راه دیگری را انتخاب کنند.
در واقع در این سالهای اخیر مردم احساس کردند از رای آنها برای به قدرت رسیدن عدهای استفاده شده که بعد مردم را فراموش کردند. به عنوان نمونه کابینه حسن روحانی با مهرههایی تشکیل شد که تقریبا خواستهای مردمی سوی دیگر تفکرات کابینه بود. به هرحال روحانی گمان کرد اگر مردم را در طرف دیگری قرار دهد و به جناح دیگری نزدیک شود و همکاری کند اوضاع بهتر میشود اما نتیجه این سیاست انفعال و ناامیدی بدنه اجتماعی بود که حامی دولت قلمداد میشد و طبیعتا همین بدنه اجتماعی از حامیان مجلس نیز شمرده میشد.
بیش از ۲۲ سال بعد از ایجاد شکل گیری جریان اصلاحات هنوز بسیاری معتقدند تکلیف این جریان و خواسته هایش معلوم نیست. از جمله برخی در میان خود اصلاحطلبان مانند صادق زیباکلام که گفته اصلاحطلبان استراتژی مشخصی ندارند و با گذشت این سالها هنوز نمیدانند چه میخواهند. با این دیدگاه چقدر موافق هستید؟
در بین اصلاحطلبان دو نوع رویکرد وجود دارد، برخی معتقدند باید مانیفست مشخصی بدهیم و حدود و مرزهای گفتمان را روشن کنیم که من نیز موافق چنین رویهای هستم که تکلیف روشن شود چه میخواهیم و کجای کار هستیم. اما گروه دیگری معتقدند با چنین مانیفستی گروهی از جریان اصلاحطلبی خارج میشوند و اجماعی که وجود دارد میشکند بنابراین باید به صورت کلی گفتمان را بدون روشن کردن حدود و مانیفست مشخص حفظ کنیم. تا کنون نیز این مباحثه درون جریانی ادامه داشته و هیچ یک بردیگری فائق نشده اند اما من نیز موافقم که اصلاحطلبان باید روشن کنند به دنبال چه هستند.
به عنوان اصلاحطلبی که با امید اصلاح به مجلس رفت، چه زمانی در این چهار سال و با چه موضوعی در واقع خود دچار حس ناامیدی شدید؟ وقتی موانع بسیاری را بر سر اهدافتان برای اصلاح دیدید و اصطلاحا با خود گفتید چی فکر میکردیم و چی شد!
طرح حمایت از کودکان یا اصلاح قانون حداقل سن ازدواج موضوعی بود که چون من هم رئیس فراکسیون زنان بودم و هم عضو کمیسیون فرهنگی اهتمام ویژهای نسبت به آن داشتم اما در عین حال میدانستم که برخی نمیگذارند. در واقع ناامید شدن با دانستن خیلی متفاوت است درعین حال که میدانستم نمیشود تلاش کردم. با این حال موضوعی که من را به سمت ناامیدی سوق میدهد توسعه نیافتگی نیروی انسانی و سیاسی مجلس است. این موضوع را صادقانه میگویم هرچند ممکن است جناح راست بخواهد از آن سوءاستفاده کند اما به هرحال وضعیت خود آنها به مراتب بدتر از ما است. موضوع این است که در واقع سیاست مدار پخته در حد مجلس یا آنچه که در بُعد بین المللی سناتور مینامند در مجلس تربیت شده نداریم. وقتی ۲۹۰ نفر نماینده در مجلس است باید حداقل ۲۷۰ واجد این شرایط باشند و از کیفیتی بالا برخوردار باشند اما اینگونه نیست، به دلیل فقدان احزاب گسترده و قدرتمند و اینکه به طور کلی احزاب در سطح کلان کشور ما تعیینکننده نیستند ساختار حزبی شکل نگرفته و احزاب نتوانسته اند نیروی سیاسی برای قسمتهای مختلفی که پستهای سیاسی است تربیت کنند و چون احزاب قادر به چنین کاری نبودند و موانع رشد احزاب در توسعه سیاسی کشور ما همیشه نقش گستردهای داشته به همین دلیل شاهد حضور نمایندگانی هستیم که این مراحل را پشت سر نگذاشته اند.
در این چهار سال زمانی که با نمایندگانی از سایر کشورها برخورد داشتم و سطح سواد و کارآزمودگی آنها را مشاهده کردم متوجه این موضوع شدم که نمایندگان در مجلس ما در این سطح و استانداردهای بالا نیستند. با این همه تلاشهای خود را در این مدت کردیم. در بسیاری از موارد دست روی هر موضوعی گذاشتیم مخالفان گفتند معیشت مردم، حالا نیز مجلس یازدهم به زودی شروع میشود میگوییم نوش جانتان و از این به بعد منتظر هستیم اصلاح را در زندگی مردم از طرف نمایندگان اصولگرا ببینیم که بسیار تاکید داشتند مجلس باید برای حل معیشت مردم گام بردارد و حالا که نوبت آنها شده چشم به راهیم.
- کد خبر 58364
- پرینت