به گزارش غیرمنتظره و به نقل از عصرایران، در حالی که بسیاری از مسوولان از مواجهه با مردم و به ویژه دانشجویان اجتناب میکنند، حضور سخنگوی دولت در دانشگاهها که از تهران شروع شده و در قم ادامه یافته و اینک به مشهد رسیده است، ادامه دارد.
این که منتقد بسیاری از سیاستها و سوء مدیریتهای دولت کنونی، خاصه در زمینه نحوه مواجهه با اعتراضات اخیر هستیم، دلیل موجهی برایعدم استقبال از اصل گفت و گو نیست.
بارها نوشتهایم که یکی از دردهای ایران امروز این است که به جامعه بیگفت و گو تبدیل شدهایم و اتفاقاً یکی از ریشههای جدی اعتراضات خیابانی اخیر هم این است که مردم فقط گوش شدند و وقتی نوبت سخن گفتنشان شد، گوش شنوایی نیافتند و سخنانی که میشد در گذر زمان و در یک فضای مناسب گفته شود، در یک جو ملتهب در قالب شعارهای صریح و حتی الفاظ غیرمؤدبانه منتقل شد تا شاید این بار بشنوند!
هر چند برخی جریانهای تندرو – از هر دو طرف – امروز حتی گفت و گو را نیز یر نمیتابند و آینده کشور را در جنگهای خیابانی جست و جو میکنند ولی واقعیت این است که گفت و گو در جامعهای که درصد بالایی از شهروندانش تحصیل کرده، آگاه، دنیا دیده و با تجربه اند، راه کم هزینهتر و پرسودتری هست.
البته شرط این گفت و گو آن است که حاکمیت واقعاً شنونده خوبی باشد و به نتایج گفت و گو متعهد شود. گاه گفت و گوهایی که از طرف حاکمیت شکل میگیرد، با نیت موسوم به «شبهه زدایی» انجام میشود، گو این که در اذهان مردم شبهاتی وجود دارد که دولتمردان باید آنها را بزدایند!
هر گفت و گویی بین دولت و ملت باید با هدف رسیدن به «فهم مشترک» صورت گیرد و چون قدرت در دست دولت است، برای نیل به فهم مشترک، گوش شنواتر باید نزد صاحب قدرت باشد و الا نه تنها از گفت و گو، حاصلی بر نمیآید که اصل آن نیز از بین میرود.
از بین رفتن گفت و گو، در کوتاه و میان مدت به زیان ملت است ولی در دراز مدت، دولت را متضرر و حتی منهدم میکند. لذا هر دولت آتیه اندیشی که به دوام و بقای خود میاندیشد، گفت و گو پیشه میکند تا بداند شهروندانش دقیقاً چگونه فکر میکنند و چه میخواهند تا آنها را محقق کند و در همان گفت و گو، گزارش دهد و نارساییها و علل ناکامیها را توضیح دهد و پیشنهادات خود را مطرح کند تا در سایه «گفت و گو و اقناع»، دوام خویش را تضمین نماید.
این که حضور سخنگوی دولت فعلی در دانشگاه ها، بخشی از طرح استراتژیک دولت برای گشود باب گفت و گوست یا ابتکار شخصی و احساس وظیفه و تعهد وی، بر ما معلوم نیست ولی با هر خاستگاهی که باشد، قابل تقدیر است؛ با این تفاوت که در صورت نخست، میتوان در آینده، نتایج مثبت این راهبرد را در سیاستهای اعلامی و اعمالی دولت مشاهده کرد و در فرض دوم، پیشگام گفت و گو از اردوگاه دولت، شخصاً قربانی میشود چون مانند نیرویی است که به تنهایی پیشروی کرده است که از یک سو مورد حمله قرار میگیرد و از سوی دیگر پشتیبانی نمیشود.
هر چند که روند گفت و گوهای سخنگوی دولت در دانشگاه ها، بهبود نسبی یافته و فضای گفت و گو، منعطفتر و منطقیتر شده، ولی در این خصوص چند انتظار جدی از دولت وجود دارد:
۱ – رسماً اعلام شود که این گفت و گو، راهبرد دولت است یا ابتکار شخصی سخنگو؟ بین این دو، فاصله عظیمی وجود دارد.
۲ – اگر فرض نخست صحیح است، سایر دولتمردان نیز بدون واهمه از شعار و تندی و حتی هو شدن، وارد فضاهای گفت و گو شوند. نمیشود که اجرای یک سیاست کلان را بر دوش یک نفر انداخت تا در صورت ظفر، وارد میدان شد و در صورت شکست، او را مسؤول دانست!
۳ – اگر وارد عرصه گفت و گو شدند، خود را در موضع برتر از طرفهای گفت و گو نپندارند و از ادبیات تعریضی بپرهیزند و مانند معاون پارلمانی رئیس جمهور که معترضان را متهم به ناتوانی در شنیدن صدای مخالف کرد، عمل نکنند (اگر میخواهند این گونه صحبت کنند، همان بهتر که از خیر گفت و گو بگذرند.)
۴ – آنچه در گفت و گوها شنیدهاند را جمعبندی و اجرایی کنند. این که بیایند و بگویند و بشنوند و بروند و همان راه و روش قبلی را ادامه دهند، نه تنها نقض غرض، که اهانت به طرفهای گفت و گو و قتل اصل گفت و گوست و بعدها، هیچ دعوت به گفت و گویی مسموع نخواهد بود که بسیار خطرناک است.
- کد خبر 98771
- پرینت