برچسب زده شده با : جامعه
باید قبول کنیم که امروز جامعه ایران همچون طفلی بیپناه و ناتوان بر روی سُرسُرهی اقتصادی با سرعت به سمت سیاهچالهی جمعیتی حرکت میکند و هرچقدر جیغ بزند نه صدایش به گوش کسی میرسد و نه حاصلی به همراه خواهد داشت.
«کار جوهر آدمیزاد است» درست! اما گاهی پررنگی و غلظت این جوهر کار دستمان میدهد!
عباس عبدی درباره فیلترینگ گفت: «فیلترینگ به دلیل بیاعتمادی به جامعه است. درست است که عدهای مخالف هستند، اما اگر بازگشت به مردم صورت بگیرد، دیگر نیازی به فیلترینگ نخواهد بود. میلیونها نفر از کشورشان دفاع خواهند کرد و فقط تعداد کمی خائن باقی میمانند که در حضور پررنگ مردم، از بین میروند.»
جنگ دوازده روزه تخریبهای زیادی داشت، تعداد زیادی در این جنگ شهید شدند و آسیبهای زیادی به برخی از زیرساختهای کشور تحمیل شد، اما همین جنگ درسهای زیادی هم داشت، مثل توجه به ایده همبستگی یا ایده وطن، تجربه این دوازده روز نشان داد همگرایی چهطور میتواند سختیها را قابل تحملتر کند، یا اینکه ایده ایران چقدر میتواند سببساز اتحاد شود، بهنظر میرسد اگر از این دوازده روز درس گرفته شود برخی رویکردها باید تغییر کند، طوریکه سیاستگذاریهای انحصار طلبانه کنار گذاشته شود و با اعتماد به تکثر جامعه زیست اجتماعی مردم به رسمیت شناخته شود.
نرخ تورم عمومی اسفند ۱۴۰۳ از محدوده ۳۷ درصد فراتر رفت. سناریو بدبینانه برای بهار سال جدید میتواند تکرار الگوی ۱۴۰۲ باشد
به اعتقاد من سال ۱۴۰۴ سال سختی برای اقتصاد ایران است. اقتصاد ایران در یک دوراهی تصمیم است که آیا میخواهد به زندگی مردم بهبود ببخشد یا میخواهد همچنان نرخ تورم فزاینده باشد. در دهه ۱۳۹۰ متوسط نرخ تورم حدودا ۲۰ درصد بود، اما اکنون نرخ تورم به عدد ۳۰ تا ۴۰ درصد رسیده است. ادامه این روند بسیار خطرناک است. اکنون زمان تصمیمگیری شجاعانه و بخردانه است.
یک سال پیش با یکمیلیون تومان چه چیزهایی میتوانستیم بخریم؟ امروز چطور؟ کالاهایی که روزگاری پایه سفره ایرانی بودند، حالا به اقلامی لوکس تبدیل شدهاند؛ از برنج و گوشت گرفته تا لبنیات و حبوبات، حالا افزایش بیوقفه قیمتها نفس مصرفکنندگان را بریده است
یک جامعهشناس و استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گفت: «زمانیکه درباره سطح اعتماد اجتماعی سؤال میشود، هم بهصورت افقی و هم بهصورت عمودی، مردم کمترین اعتماد را به نهادهای رسمی، دولت، عناصر دولتی، مجلس و… دارند. چرا؟ چون بیاعتمادی، به نارضایتی اجتماعی تبدیل شده است. مشکلات روی هم قرار گرفته و درنهایت ما با یک جامعه ناراحت و معترض مواجهایم. این جامعه گرفتار و عصبانی، وقتی در مقابل مسئلهای مانند قطعی دوساعته برق مواجه میشود، بهانهای پیدا میکند تا صدای اعتراضش را بلند کند و بیاعتمادیاش را نشان دهد.»
اگر از نظر کارشناسی بپرسید که توسعه دریا محور میتواند در ایران موضوعیت داشته باشد، پاسخ این است که آری، توسعه دریا محور برای کشور بسیار حیاتی است و یکی از شگفتیهای بزرگ این است که چرا تاکنون به آن توجه بایسته داده نشده است. اما نکته این است که توسعه دریامحور، یعنی حرکت به سمت توسعه چند منطقه ای. اکنون پرسش اینجا است که آیا ما در توسعه منطقهای موفق بودیم که اکنون میخواهیم برای حرکت بعدی، وزنه چند برابری مطالبه کنیم!؟
اکنون بحرانهای اخلاقی، گستردهای دامنگیر جامعه ما شده است و در برخی پژوهشها تا ۹۳ درصد از پرسش شوندگان اوضاع اخلاقی جامعه را در حد بحرانی ارزیابی میکنند.