شما اینجا هستید

تیتر دو » دانشکدۀ جدید حکم‌رانی؛ آموزش مهارت، سودای مدرک یا شیوۀ مدیریت؟
گروه : تیتر دو , سیاسی

به گزارش غیرمنتظره و به نقل از عصر ایران، مهرداد خدیر- درست یک هفتۀ پیش – دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۰- خبر افتتاح دانشکدۀ حکم‌رانی دانشگاه تهران به دست سید محمد مقیمی رییس این دانشگاه اعلام شد.

هر چند هر‌گاه دولت به دست اصول‌گرایان افتاده علاقۀ وافر و محسوسی به ایجاد دانشکده‌ها و رشته‌های جدید نشان داده‌اند و شخصاً شاهد دو مورد آن در رفت و‌آمدهای روزانه در منطقۀ امیر‌آباد تهران بوده‌ام (‌دانشکدۀ کارآفرینی در محل مهد کودک دانشگاه تهران و دانشکدۀ علوم و فنون نوین در جوار دانشکدۀ دوم فنی) و می‌توان این یک را نیز در همان حد ارزیابی کرد و چندان در آن عمیق نشد اما از چند منظر جای تأمل دارد:

  اول این که تنها سه سال و نیم قبل و در شهریور ۱۳۹۷ «مدرسۀ حکم‌رانی شهید بهشتی» در خیابان قائم مقام فراهانی افتتاح شد و هر بار که از جلسات تخصصی وزارت ارشاد خارج می‌شدم مایل بودم سری به آن بزنم ببینم وابسته به کجاست و چه کاری انجام می‌دهند و چرا «مدرسه»؟ و نه حتی «مدرسۀ عالی» در حالی که می‌دانیم ما ایرانیان علاقۀ بسیار داریم عنوان‌ها را مدام بزرگ‌تر کنیم.

   حدس می‌زدم ابتدا مدرسه است بعد مدرسۀ عالی می‌شود و سپس دانشکده و حتی به دانشگاه هم می‌رسد. در تارنمای خود مدرسۀ حکم‌رانی شهید بهشتی البته توضیح داده شده علت انتخاب عنوان مدرسه برای آن است که «‌مکتب متعالی حکم‌رانی اسلامی را تدوین و ارائه کند» و با دانشکده تفاوت دارد «چون در دانشکده‌ها عمدتاً مباحث نظری را به فراگیران ارائه می‌کنند و ارزیابی خاصی در خصوص کسب مهارت واقعی، دانش‌آموخته ندارند، ولی در مدرسه فراگیران به صورت توأمان واقعاً هم مبانی نظری و هم مهارت‌های حکمرانی را یاد می‌گیرند.»

استفاده از تعبیر «فراگیر» به جای «دانشجو» هم بر همین اساس به نظر می‌رسد. با این وصف آیا بهتر نبود منتظر خروجی‌های مدرسۀ حکم‌رانی شهید بهشتی می‌ماندند و بعد دانشکده درست می‌کردند؟ چون می‌دانیم نهادهای عالی در ایران استقلال ندارند و تابع مرکزیت شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم هستند.

   دوم: مدرسۀ حکم‌رانی شهید بهشتی تابع مقررات وزارت علوم و دانشگاه و پژوهش‌گاه عالی دفاع ملی و تحقیقات راهبردی است و ذیل دانشگاه دفاع ملی تعریف می‌شود حال آن‌که دانشکدۀ حکم‌رانی قرار است ذیل دانشگاه تهران فعالیت کند. این فقره هم این پرسش را پدید می‌آورد که اگر نگاه کلان به حکم‌رانی همین تعریفی است که برای دانشکدۀ جدید ارایه شده چرا پیش‌تر نهادی نظامی وارد این عرصه شده بود؟

  سوم: می‌توان خیلی هم مته به خشخاش نگذشت و گفت همان‌طور که دانشگاه غیر انتفاعی علم و فرهنگ (‌زیر نظر وزارت علوم) دانشکدۀ گردش‌گری داشت و دانشگاه تهران نداشت و برای دانشگاه تهران هم دانشکدۀ گردشگری ایجاد کرده‌اند دیدند دانشگاه دفاع ملی هم مدرسه حکم‌رانی دارد و دانشگاه تهران ندارد، ایجاد کردند.

چهارم: رییس دانشگاه تهران در توضیح هدف تأسیس دانشکدۀ حکم‌رانی گفته «‌هم توان و مهارت مدیریتی و هم توان علمی و مهارت فنی در حوزۀ تخصصی مربوطه» مدّ نظر است. به عبارت دیگر می‌خواهند مدیران آینده هم مهارت مدیریتی داشته باشند هم تحلیل و به خاطر همین در هیأت علمی آن هم تخصص کشاورزی و فنی و آب و انرژی دیده می‌شود هم فلسفه و لابد این آخری برای این که خوب بتوانند تحلیل کنند.

 پنجم: آقای علی اکبر فرهنگی استاد پیش کسوت به سنت «نظامیه» و «‌المستنصریه» اشاره کرده و این دانشکده را «برای ایران‌» یا «رؤیایی برای ایران» توصیف کرده است. بدین ترتیب دانشگاه امام صادق مدیرانی با نگاه ایدیولوژیک تربیت می‌کند، مدرسۀ حکم‌رانی شهید بهشتی مدیرانی با نگاه رهبردی دفاعی و این دانشکده با رؤیای ایران‌. بقیه چی تربیت می‌کنند؟ لابد فارغ‌التحصیل بیکار!

ششم: ممکن است کسانی بگویند تربیت حکم‌رانان آینده در فضای دانشگاه تهران بهتر از جاهای دیگر است و باید استقبال کرد کما این‌که حسین مرعشی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی ایران در پاسخ به این پرسش که «چرا مدیران دولت آقای رییسی از دانشگاه امام صادق آمده‌اند» به طعنه و غیر جدی گفته بود باز از دانشگاه امام صادق باشند بهتر از دانشگاه امام باقر و امام حسین است. منظور او احتمالا این بود که امام صادقی‌ها زبان و اقتصاد هم می‌خوانند و علوم جدید و قدیم را با هم و الگوی اولیه هاروارد بوده ولی امام باقری‌ها بیشتر درگیر علوم حدیث و کمتر علوم جدید هستند و دانشگاه امام حسین علیه‌السلام هم مثل دانشکدۀ افسری به ترتبیت نیروی نظامی برای سپاه مشغول است و صبغۀ نظامی آن می‌چربد و فراگیری دانش آموختگان امام صادق بیشتر است.

هفتم: سال‌ها پیش که مدرسه تربیت مدرس تأسیس شد و بعد به مدرسه عالی و سپس دانشگاه ارتقا یافت کسانی گفتند استاد، تربیت‌کردنی نیست. کما این‌که دانشگاه تربیت مدرس از عهدۀ تربیت استادانی در اندازۀ دکتر شفیعی کدکنی و دکتر اسلامی ندوشن برنیامده است. استادی آمیزه‌ای از دانش و عشق و مهات است و در طول سالیان به دست می‌آید. از دانشگاه تربیت مدرس هم البته استادان برجسته‌ای برخاسته‌اند اما اگر در دانشگاه تهران هم درس خوانده بودند چنین می‌شدند و بیشتر به دانش و مهارت شخصی خود وابسته‌اند چون اگر تأثیر دانشگاه بود دیگر دانش آموختگان نیز باید چنین می‌شدند.

با این وصف می‌توان پرسید اگر قرار است بعدتر رشتۀ حکومت به دست اینها سپرده شود پس تربیت قاضی در دانشکدۀ علوم قضایی و حوزه‌های علمیه و تربیت استاد در دانشگاه تربیت مدرس و تربیت دیپلمات در دانشگاه وزارت خارجه چه می‌شود؟ جدای این مگر قرار نیست طبق نص قانون اساسی ادارۀ حکومت از طریق انتخابات باشد؟ طبعا اعضای مجلس و دولت و شوراهای شهر از آن مجراها باید عبور کنند یا پس فردا برای نمایندگی مجلس و شورای شهر و ریاست جمهوری شرط مدرک حکم‌رانی هم گذاشته می‌شود؟

   هشتم: همواره گفته شده ما خدمت‌گزاریم نه حکومت کننده. با این منطق یا شعار چرا عنوان دانشکده، خدمت‌گزاری نباشد و حکم‌رانی باشد؟

نهم: در این که هر عالِمی عامل نیست و فاصله بین علم و عمل زیاد است تردیدی نیست. اما اگر قرار بود مشکل مدیریت با دریافت لیسانس در رشته‌های فنی و دکتری در مدیریت حل شود تا کنون شده بود. چون خیلی از مدیران ارشد ما لیسانس فنی دارند ولی دکتری‌شان انسانی است. قضیه به ورزشکاران و مجریان تلویزیونی هم تسری یافته است. دربارۀ همین نویسنده هر مدرک بعد لیسانسی را می‌توانید حدس بزنید جز آنچه در عالم واقع دریافت شده! با این اوصاف خیلی‌ها می‌توانند حکم‌رانی کنند.

دهم: حلقۀ مفقوده اما این است که در نگاه توسعه‌یافته مهم نیست چه کسانی حکومت می‌کنند تا ده‌سال دنبال کشف متعهد‌ها باشیم و ده‌سال در پی یاد دادن تخصص و حالا آموزش حکم‌رانی و عمر یک نسل و دو نسل تمام شود. مهم چگونه حکومت‌کردن است. در ساز‌و‌کار دموکراتیک نیروها در حزب پرورش یافته‌اند و احزاب رقیب و رسانه‌ها مدام کیفیت و نحوۀ اعمال قدرت را رصد می‌کنند.

چنانچه در صدر مطلب اشاره شد بدون مته به خشخاش گذاشتن نکات مثبت هم می‌توان جُست:

این که دانشگاه مادر دانشکدۀ حکم‌رانی داشته باشد متناسب‌تر است تا دانشگاه نظامی و نگاه ملی و ایران‌دوستی هر جا باشد خوب است. منتها جای کسانی چون محمد فاضلی، محمود سریع‌القلم و محسن رنانی که سال‌هاست با این دغدغه گفته و نوشته و شناخته شده و آزمون پس داده‌اند در این دانشکده کجاست؟

اجازه بدهید این را هم اضافه کنم که پارادوکس ماجرا این است که اگر قرار بر اصلاح شیوۀ حکم رانی باشد باید در بیرون از چارچوب های همین شیوه آموزش داد و گرنه چگونه می توان درون ساختاری که ناکارآمدی خود را نشان داده در جست و جوی کارآمدی بود؟ به تعبیر خواجۀ شیراز: تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز!

غیرمنتظره – سایت خبری گیلان | اخبار گیلان – خبر رشت