شما اینجا هستید

تیتر یک » روز رشت چه بود و چه شد؟

به گزارش غیرمنتظره و به نقل از گیلان صدر، در روزهای پایانی سال ۱۳۹۳ و در زمانی که تنها یک سال از شروع به کار شورای چهارم رشت می‌گذشت، شورایی که پس از دوره پرحاشیه سوم بر روی کار آمده و نام‌هایی پرطمطراق را در خود جای‌داده بود، خلیلی، شهردار منتخبش شروع به کارهایی کرد که شاید آن روزها کمتر کسی انتظارش را داشت. خلیلی که در حدفاصل دو دوره شهرداری ثابت‌قدم، شهردار عجیب و منحصربه‌فرد رشت بر سرکار آمده بود و با او مقایسه می‌شد، سنگ بنای اموری را در این شهر گذاشت که بعدها ثابت‌قدم و اکنون علوی با گام‌هایی به‌مراتب لرزان‌تر، آن‌ها را گسترش دادند و البته این ثابت‌قدم بود که آن‌ها را در افواه عمومی به نام خود سند زد!

تشکیل کارگروه‌هایی برای ارتقای وضعیت رشت یکی از این کارها بود. در جلساتی بعضاً محقر و با اعضایی که بسیاری از آن نام‌ها را قبل و پس‌ازآن دوره کمتر شنیده‌ایم، افرادی دور یک میز جمع شدند که فصل مشترک انگیزه‌های همه‌شان کلمه‌ای بود به نام رشت بود. یکی از این کارگروه‌ها، نامی جدید داشت؛ روز رشت.

کارگروهی به ریاست حسنی، مدیر وقت روابط عمومی، قدیمی دبیر وقت ستاد توسعه پایدار و افرادی همچون روبرت واهانیان، نیما محمدی، رضا زمانی، شهرام کسایی و دیگرانی که آمدند و رفتند و همراهی اعضایی از شورای شهر که آن روزها با پرچم متخصصین شهری وارد کارزار مدیریت شهری شهر خسته رشت شده بودند. به یاد داشته باشیم که دبیرخانه همایش تجلیل از مشاهیر و مفاخر استان گیلان به دبیری رضا جمشیدی چناری از یک سال قبل تشکیل شده بود و فعالیت‌های اثرگذاری هم داشت.

در فضای عمومی، رشت شهری بود که به بزرگان نامی خویش می‌بالید، گاری‌های کباب دور میدان شهرداری‌اش محبوب مسافران بود و تنها عکس‌هایی که از آن در فضای مجازی و کارت‌پستال‌ها پیدا می‌شد، باغ محتشم و عمارت کلاه‌فرنگی و البته این اواخر خیابانی بود که از سبزه‌میدان تا شهرداری به پیاده راه تبدیل شده بود و کم‌کم داشت خودش را نشان می‌داد. در آمارهای مربوط به ورود گردشگران، رشت تنها پذیرای مسافران عبوری بود و اقامت اداری، مهم‌ترین دلیل اسکان مسافران در این شهر بشمار می‌رفت.

در چنین فضایی و در میان انتقادات برخی که مشکل بزرگ شورای چهارم را اصلیت غیر رشتی اکثریت آن‌ها می‌دانستند، صحبت از روز رشت، یک اقدام مترقی به شمار می‌آمد و اساساً برای بسیاری، اختصاص یک روز به نام یک شهر، مفهومی غریب محسوب می‌شد.

چرا رشت به روز نیاز داشت؟

برای شهری که به شب‌های زنده‌اش معروف بود و بسیاری از افتخاراتش تنها در ذهن فرهیختگان جا خوش کرده بود، قرار بود چند کار اساسی انجام شود. بغض ناشی از عدم ایجاد زیرساخت‌های مناسب در طول سال‌های متمادی، احساس بی‌توجهی از سوی مرکزنشینان در میان قاطبه مردم و تمایلاتی که بعدها و در انتخابات شوراهای بعد تحت عنوان ائتلاف‌هایی نظیر «برای رشت»، «رشتی‌ها»، «شهر من رشت» و…. خود را نشان داد، باعث می‌شد که همدلی همگانی در این خصوص ایجاد شود و البته نهایتاً همه این داستان‌ها در دوره کسی اتفاق افتاد که استاد تبدیل انتظارات توسعه‌ای به مطالبات عمومی مردم بود!

در کارگروه کوچک روز رشت، تصمیم گرفتند تا یک مناسبت شاخص تاریخی برای برند جدید پیدا شود. هرچند که این مسئله با مطرح‌شدن مناسبت‌های مختلف و حتی گاهی عجیب می‌رفت که به حاشیه کشیده شود، اما درنهایت پیشنهاد روبرت واهانیان، کسی که همین امروز هم یکی از مهم‌ترین منابع تاریخ شفاهی در حوزه تاریخ و شهرسازی رشت است، مصوب شد و مطابق سالروز معرفی رشت به‌عنوان مرکز استان در دوره صفویه، روز ۱۲ دی‌ماه به نام روز رشت نام گرفت. این نام‌گذاری در حالی بود که پیشنهادات جدی دیگری نیز وجود داشت. برای مثال رضا جمشیدی از ۸ دی نام می‌برد که در جلسه شورا به‌عنوان رقیب جدی ۱۲ دی مطرح‌شده بود.

آیا رشت تنها شهر ایران در تقویم است؟

با جستجویی کوتاه می‌توان دریافت که ۲۳ شهر در ایران، روزهایی را به نام خود برگزیده‌اند که البته هیچ‌کدام از این تواریخ در تقویم ملی کشور به چشم نمی‌خورند. شهرهایی از تهران و اصفهان و شیراز گرفته تا اردبیل و دزفول؛ اما اینکه این نام‌گذاری‌های محلی چه کارکردی داشته و اینکه چرا ثبت آن‌ها در تقویم ملی کشور صورت نگرفته است، پرسشی است که احتمالاً مدیران شهری هم پاسخ ساده‌ای برای آن نداشته‌اند.

اولین روز رشت را خود چگونه گذراندید؟

هیجان ناشی از نام‌گذاری روزی به نام رشت، شهری که پیش از آن، سال‌ها مهجور مانده بود، باعث شد تا در اولین روز رشت، یعنی ۱۲ دی‌ماه ۱۳۹۴، شهرداری رشت یکی از پربرنامه‌ترین فستیوال‌های شهری تاریخ شهر را رقم بزند. ده‌ها برنامه فرهنگی و هنری، با مشارکت حداکثری افرادی که فکر می‌کردند حالا وقت ادای دین و به رخ کشیدن داشته‌های شهری‌شان است. مراسمات تجلیل از فرهیختگان و نام‌آوران، تئاترهای خیابانی، همایش‌های گوناگون و نشست‌های خبری در کنار رسانه‌هایی که حالا دیگر پرتعداد شده بودند و توجه جدی‌تری به موضوعات شهری نشان می‌دادند، اولین روز رشت را در خاطرات شهروندان ماندگار کرد. یک هفته تمام مراسم و همایش و جشن و برنامه؛ اما این تمام ماجرا نبود. در انتهای فهرست طولانی برنامه‌های یک‌هفته‌ای که به روز رشت منتهی می‌شد، ده‌ها گروه تئاتر با نمایش‌های آیینی و هنری از چند گوشه پیاده راه کنونی، به سمت سازمان فرهنگی شهرداری رشت حرکت کردند و در راه به اجرای برنامه‌ پرداختند؛ اما تصاویری که از این برنامه‌ها منتشر شد، حاشیه‌های عجیبی را در پی داشت. همراهی اتفاقی مخالفان ثابت‌قدم و برخی از دغدغه‌مندان دیگر در انتقاد از این مراسم خاص، باعث شد تا ناگهان همه‌چیز رنگ عوض کند و همه تحسین‌ها جای خود را به سکوت بدهد. تئاتر خیابانی آیینی، رقص نام گرفت و مدیرعامل سازمان فرهنگی شهرداری وقت، جهت پاسخگویی به مراجع مرتبط احضار شد. یک پایان تلخ و مقدمه‌ای‌ برای یک تلخی بی‌پایان.

روز رشت؛ از میدان به داخل سالن‌ها

با سابقه برجای‌مانده از سال ۹۴، از سال‌های بعد دیگر شهرداری رشت عناوین برنامه‌ها را با احتیاط بیشتری می‌چید. دیگر از مجمع شهرداران آسیایی و تفاهم‌نامه‌های خواهرخواندگی با شهرهای مختلف دنیا خبر‌های کمتری می‌رسید. ۱۲ دی‌ماه سال ۹۵، برای رشت تنها و بی‌کس، فقط در فضای مجازی جشن گرفتند و هیچ برنامه مناسبتی در شهر اجرا نشد.

در سال ۹۶، شهردار وقت رشت تصمیم گرفت موضوع را از جغرافیای استان خارج کند، پس نصرتی با هماهنگی قدیمی مدیر وقت روابط عمومی، به برنامه زنده شبکه سه رفت و از آنجا در مورد روز رشت و برنامه‌های شورا و شهرداری برای این شهر گفت؛ اما هرچه گذشت، مسئله رشت در کشاکش دعواها و تغییرات مدیریتی کمرنگ و کمرنگ‌تر شد. سال بعد، سرپرست شهرداری بود که روز رشت را تبریک گفت و نهایتاً کار به‌جایی رسید که در گذر زمان، جشنواره‌های میدانی و نمایشگاه‌های خیابانی و همایش‌های بزرگ، جای خود را به مسابقات عکاسی و فیلم و نقاشی دادند که به‌مراتب کم‌هزینه‌تر و کم‌خطرتر بودند. دیگر از مناسبت‌های میدانی خبری نبود و سخنران‌ها در داخل سالن‌ها حرف می‌زدند و عکس و خبر وارد رسانه‌ها می‌شد. مردم بزرگ‌ترین قربانی اتفاقات سال ۹۴ شدند و در سایه مصلحت‌اندیشی‌ها و ترس از عدم کنترل، هرگز دوباره جشنی به نام شهر رشت و در گستره واقعی شهر به چشم ندیدند؛ اما در روزگاری که عمر شهرداران شهر روز‌به‌روز کمتر می‌شد و کارمندان عاقبت‌اندیش‌تر، مقصر واقعی چه کسی بود؟

روز رشت، مناسبتی تهی شده از معنا!

سال‌ها قبل، وقتی اولین رسانه استانی، پا به فضای اینستاگرام گذاشت و دوربین به دست در کوچه و بازار مصاحبه‌های جذاب با مردم عادی انجام داد، مدیران شهری با واقعیتی جدید آشنا شدند: نظرات مردم عادی بی‌ارتباط با شورا و شهرداری. مردم کف خیابان! این همان بخشی از جامعه بود که ثابت‌قدم به‌خوبی یا آن‌ها آشنا شده بود و مخالفت‌ها و موافقت‌هایشان را به عرصه عمومی وارد کرده بود. در یکی از این مصاحبه‌ها، از مردم سؤال پرسیدند که مهم‌ترین مکان‌های رشت از نظر شما کجاست؟ در اغلب پاسخ‌ها یک کلمه جدید وجود داشت؛ پیاده راه شهرداری. جایی که سال‌ها قبل با اسمی متفاوت و کارکردی متفاوت، در تصاویر ساکنین و گردشگران محلی از اعراب نداشت و حالا شده بود پای ثابت عکس‌های اینستاگرامی و پروفایل‌های فضای مجازی هرکس که از آن میانه گذر کرده بود. تأکید درست شهرداری رشت بر اجرای برنامه‌های میدانی تا حد امکان در این محل، در طول سالیان اخیر، پیاده راه میدان شهرداری را به اولین تصویر رسمی از رشت بدل کرده است. محلی که هر فردی با شنیدن نام روز رشت، احتمالاً به‌عنوان اولین تصویر ناخودآگاه به ذهن می‌آورد و هر رشتی دور از وطنی، دوازدهم دی‌ماه که حالا جایی نیم‌بند در تقویم غیررسمی کشور پیدا کرده، احتمالاً عکسی از همان‌جا انتخاب می‌کند و دل‌تنگی‌اش را روی آن خط‌خطی می‌کند. اگر رشت را مجموعه‌ای تفکیک ناشدنی از جغرافیا، تاریخ، مردم و فرهنگ بدانیم. پیاده راه تلاقی اعجاب‌برانگیز همه این عناصر است و اگر اکنون روزی به‌نام رشت داریم، طبیعتاً باید به این عناصر در همین محل به نحو شایسته و درخور توجه شود. اتفاقی که به‌وضوح نمی‌افتد و کک‌هایی که نمی‌گزند. روز رشت محتاج مسابقه نیست، رشت تشنه بازآفرینی هویت است. منتها در این راه شهرداری رشت، سرشکسته و زخم‌خورده و تنهاست…

غیرمنتظره – سایت خبری گیلان | اخبار گیلان – خبر رشت