به گزارش غیرمنتظره و به نقل از عصرایران، رضا غبیشاوی: ایران برق کم دارد. این واقعیتی است که از سالها قبل برای کارشناسان و ناظران، واضح و قطعی بود حالا اما با قطع برق خانهها، تک تک مردم هم با این واقعیت آشنا شدهاند و آن را به طور کامل لمس میکنند.
ایران کمبود برق دارد و هیچ چیزی بهاندازه قطع عمومی چندساعته برق خانهها، هم مردم و هم مسئولان را با این واقعیت تمامعیار روبهرو نمیکند. حالا مردم و مسئولان درباره قطع برق و کمبود آن صحبت میکنند. بحرانی که وجود داشت و دارد؛ اما امروز هر روز خانههای ما را خاموش میکند.
دولت اعلام کرده برای جلوگیری از سوزاندن مازوت در نیروگاههای تولید برق، کمبود برق با خاموشی برنامهریزی شده خانهها جبران میشود چرا که تحمل بیبرقی در خانه بهتر از تولید آلودگی کشنده مازوت سوزی است.
برخی هم میگویند شرایط وخیمتر از این حرفهاست و حتی مازوت کافی هم وجود ندارد. در نتیجه چارهای جز خاموشی خانهها نداریم. از سوی دیگر دولت به صنایع و کارخانهها هم قول داده کمبود برق را با قطع برق آنها، جبران نکند. بههرحال قطع برق خانهها بهتر از تعطیلی کارخانهها، توقف تولید و بیکاری کارگران است.
و حالا چند نکته:
۱- کمتر از ۳ ماه از آغاز به کار دولت پزشکیان میگذرد. آنچه او بهویژه در هفتههای ابتدایی ریاستجمهوری درباره بهارثبردن کمبود و ناترازیها میگفت و میگوید نه حرف صرف، بلکه واقعیت عریان است. واقعیتی که حالا همه مردم، آن را در قطع برق خانههایشان میبینند. بهویژه بعد از اینکه به مدت سه سال، کشور با شیوه شعار درمانی و تبلیغاتی، اداره شد. مشکلات بهجای درمان، مُسکن دریافت کردند و حل مشکل به آینده واگذار شد. مشکل کمبود برق هم با قطع برق صنایع و کارخانه و مازوت سوزی، جبران شد.
نادیدهگرفتن کمبود برق و دوری از حل اساسی مشکل، البته محدود به دولت قبل نیست. تقریباً همه دولتهای دو دهه قبل، کمتر یا بیشتر، همین مسیر را طی کردهاند. فقط برق هم نیست. آب، بنزین، گاز و سایر سوختها هم همین وضعیت را دارند.
۷ مرداد روز اعطای حکم ریاستجمهوری از سوی رهبری به پزشکیان (مشهور به روز تنفیذ) نیز به دلیل شدت گرفتن کمبود برق، تهران تعطیل شد. به هنگام تحویل دفتر رئیسجمهوری به پزشکیان از سوی مخبر، چراغها و تأسیسات ساختمان دفتر، خاموش بودند.
پزشکیان در شرایطی دفتر رئیسجمهوری را تحویل گرفت که به دلیل کمبود برق، هم پایتخت ایران تعطیل شده بود هم چراغهای دفتر رئیسجمهوری ایران. این وضعیت البته تنها جنبه نمادین نداشت؛ بلکه واقعیت تمامعیار شرایط کشور است که حالا کمتر از ۴ ماه بعد از شروع دولت جدید، این خاموشی به سراسر کشور کشیده شده است. بههرحال مشخص شد «اسب زین شده» برق ندارد.
۲ – هیچ گزارشی به مسئولان درباره وضعیت کنونی اقتصادی – اجتماعی بهاندازه قطع سراسری برق خانهها، شفاف و روشن نیست. گزارشی که بدون هیچ لاپوشانی، واقعیتها را مستقیم و شفاف به همه منتقل میکند. خانه مسئولان هم برق میرود. حداقل مسئولان شرایط واقعی کشور را درک کنند. حداقل از این به بعد، وقتی مسئولان میخواهند خیالپردازی کنند؛ وقتی میخواهند بهدوراز واقعیتها، سخنان بیارزش و تخیلی داشته باشند نگاهشان به لامپهای خاموش باشد.
قطع برق، پای ما را روی زمین واقعیت قرار میدهد تا کمتر هپروتی باشیم.
۳- دولت خوب، دولت مسئول آب و برق است و نه دولتی که مشغول دخالت در زندگی شخصی مردم باشد.
۴- ایران در معرض کوبایی شدن است. کوبا همین چند روز قبل با موج گستردهای از قطع برق روبهرو شد و تقریباً سراسر کشور در تاریکی فرو رفت. همزمان این کشور با کمبود شدید بنزین و سوخت هم روبهرو است. کمبودها تنها به برق و سوخت محدود نمیشود تقریباً در هر کالایی این کشور با کمبود شدید روبهرو است. از شکر و سیگار برگ که خود تولید کننده آن است تا پوشاک و قهوه و چای و مواد غذایی و…. همه چیز در کوبا ارزان است؛ اما کم است یا نیست.
اقتصاد دستوری یا همان قیمتگذاری دستوری مهمترین دلیل وضعیت کنونی کوباست. ایران در زمینه اقتصاد دستوری در جهان رکورددار است. دولت در ایران تقریباً برای اکثر کالاها قیمتگذاری میکند چرا که احساس میکند با پایین نگه داشتن دستوری و از بالابهپایین قیمتها، میتواند تورم را پایین نگه دارد و شرایط اقتصادی مردم را بهبود ببخشد؛ اما در عمل، فعالیتهای اقتصادی را از سودآوری خارج، غیراقتصادی و ناکارآمد میکند. نتیجه این وضعیت چیزی جز کمبود نیست.
علاوه بر این، میتوان این دلایل را هم برای وضعیت وخیم کنونی کوبا برشمرد: تحریمهای شدید امریکا، اقتصاد دولتی، ناکارآمدی داخلی، عدم سرمایهگذاری خارجی، فساد شدید، اقتصاد بسته و کمبود منابع مالی ارزی. کوبا سالبهسال و گامبهگام آب شد و تحلیل رفت تا جایی که به وضعیت امروز رسیده است. کشوری فرسوده، درگیر بدیهیات و نیازهای اولیه و منجمد در گذشته.
دولت کوبا، قیمت برق و سوخت را در سطح پایین و کمتر از قیمت واقعی نگه میدارد و در نتیجه، هم مصرف برق از سوی مصرفکنندگان، متناسب نیست و هم سرمایهگذاری بر تولید برق، سودآور و اقتصادی نمیشود. ضمن اینکه شرکت برق چون برق را به قیمت مناسب نمیفروشد و منابع مالی کافی ندارد نمیتواند به تعمیرات و بهروزرسانی نیروگاههای برق اقدام کند. دولت هم به دلیل کمبود منابع مالی، توانایی سرمایهگذاری و ساخت نیروگاههای جدید تولید برق را ندارد. تولید برق در شرکت دولتی، از کارآمدی کافی هم برخوردار نیست.
سرنوشت کوبا میتواند در انتظار ایران باشد مگر اینکه کشور در مسیر عادیسازی، رفع تحریمها، حل مسائل اساسی، آزادسازی اقتصاد، واقعیسازی اقتصاد، تقویت شفافیت، بینالمللی شدن و تقویت بخش خصوصی واقعی گام بردارد.
- کد خبر 121212
- پرینت