به گزارش سپیدخبر،منتقد: دیوید سیمز | آتلانتیک – امتیاز ۷ از ۱۰
واقعه «چپاکوئیدیک» (Chappaquiddick) در سال ۱۹۶۹ – که در آن سناتور «تد کندی» (Ted Kennedy) به همراه یکی از اعضای کمپین تبلیغاتی برادرش یعنی «ماری جو کوپچن» (Mary Jo Kopechne) به یک رانندگی شبانه رفت و در طی رانندگی از یک پل در منطقه مارتا در واینیارد سقوط کرد و بدون گزارش دادن غرق شدن کوپچن به مدت ۱۰ ساعت، از محل واقعه گریخت – در اصل توصیف یک سواستفاده از قدرت سیاسی است. در نهایت کندی به دو ماه حبس تعلیقی به خارط گریز از صحنه حادثه محکوم شد. ارتکاب به جرم از سوی او موجب صدمه دیدن اهداف انتخاباتی او برای ریاست جمهوری شد، اگرچه او آن قدری از این واقعه به سلامت گذر کرد که دههها در سنا باقی بماند و تا پیش از زمان مرگ در سال ۲۰۰۹، تبدیل به یک چهره دوست داشتنی برای جبهه دموکرات شود. به هر حال، این واقعه چنان لکه ننگ بزرگی بود که نادیده گرفتن آن برای کسی که خانوادهاش نسلها محترم و زبانزد بود، غیرممکن به نظر میرسید.
فیلم جدید «جان کوران» (John Curran)، «چپاکوئیدیک»، که حادثه تصادف خودرو و روزهای پس از آن را در قالب یک درام به تصویر میکشد، یک کار به شدت به دور از غرض ورزی است، یک بازسازی میانهرو که به آرامی، ولی به دقت، حقایق کثیف پشت پرده مدیریت این رسوایی را ورق میزند. قصه رومانتیک خاندان کندی بدون شک به تد (با بازی قوی «جیسن کلارک» (Jason Clarke)) کمک کرد تا همچنان در دیدگان عموم مثبت باقی بماند، همانطور که ترحم ناشی از به قتل رسیدن برادران او یعنی جان و رابرت روی این قضیه سرپوش گذاشت. ولی کوران بیشتر به فساد زیر پوست کندیها علاقه دارد. این فیلم غافلگیرکننده و به شدت انتقادی است که این واقعه را نه به شکل یک تراژدی تکاندهنده، که به شکل یک جنایت زشت که در آن نام کندی به مانند یک سپر پولادین که شخصیت اصلی فیلم پشت آن قایم میشود، به تصویر میکشد.
«چپاکوئیدیک» به شکلی تعمدی برای مخاطب خستهکننده و در عین حال دلگیرکننده جلوه میکند؛ در مدت زمان نسبتا کوتاه ۱۰۱ دقیقهای هم باز حس میکنید فیلم به آرامی روایت میشود. شاید این به آن دلیل است که خود جنایت اتفاق افتاده یک نمونه تقریبا مخفیانه است: یک قصور در انجام وظیفه، یک عمل انجام نشده. پس از سقوط خودروی کندی از پل و افتادن آن به یک بستر پوشیده از آب، کندی توانست به سطح آب برسد و سپس دوباره به پایین شنا کند تا کوپچن (با بازی «کیت مارا» (Kate Mara)) را نجات دهد. وقتی که نتوانست چنین کاری بکند، او خودش را به ساحل رساند و روی شنها به مدت ۱۵ دقیقه نشست، سپس به سمت آن مجلسی بازگشت که او و کوپچن با هم آن را ترک کرده بودند. سپس او به همراه پسرعمه خود یعنی «جو گارجن» (با بازی «اد هلمز» (Ed Helms)) دوستش یعنی «پل مارکهم» (با بازی «جیم گفیگن» (Jim Gaffigan)) به صحنه جرم بازگشت، ولی، آنها هم نتوانستند کوپچن را از آب بیرون بکشند. کندی سپس به آن سوی آبراه و به سمت شهر شنا کرد، به هتل خود برگشت، لباسهایش را عوض کرد، و خوابید. او صرفا حادثه خودرو را گزارش داد، و این حقیقت که او از صحنه جرم گریخته، روز بعد، بعد از آن که خودرو توسط ماهیگیران و پلیس پیدا شد مورد بازجویی قرار گرفت.
حقایق نهفته در پشت پرده این واقعه برای توجه کردن واقعا هراسناکاند، حتی همین حالا، ولی اثر سرراست کوران به هیچ وجه سعی نمیکند تا فرای آن حقایق که امروزه به طور گسترده بین مردم آشناست، به مخاطبان برای تبدیل شدن به مخالفان کندی باج بدهد. آرامکنندهترین لحظه «چپاکوئیدیک» معمولیترین لحظه آن است: نمایی از کندیِ هنوز خیس از آب که به آرامی روی شنهای ساحل نشسته، شاید به خاطر آن که هنوز در شوک است، شاید به خاطر آن که دارد به این فکر میکند که این قضیه برای کارنامه سیاسیاش چه معنایی دارد. ابعاد ناخوشایند حادثه – این حقیقت که کندیِ متاهل در یک ماشین با یک زن مجرد و بسیار جوانتر از خودش نشسته، این حقیقت که او مست بوده – به صورت کامل در فیلم آشکار هستند. ولی کوران این را به خود مخاطبان واگذار میکند که تصمیم بگیرند این ابعاد در آن ساعات ابتدایی و حیاتی پس از حادثه تا چه حد برای سناتور اهمیت داشته است.
کلارک، به عنوان یکی از بازیگران این دوره که چهره کاملا سرد و فاقد احساسی دارد (در کنار «مایکل شنن» (Michael Shannon) و جول ادگرتن (Joel Edgerton) واقعا عملکرد شگفت انگیزی را از خود نشان میدهد، یکی از آن نقش آفرینیها که به خوبی نشان میدهد کاریزمای کندیها چگونه به نفع تد و برادرانش تمام شد. ذهن این مرد نه فقط با مرگ اقوامش، که به همراه آن به خاطر میراث رفیع به جا مانده از آنان و بالتبع آن انتظاراتی که از دوران نفوذ کندیها وجود داشته تخسیر شده است. تد در جایی به تندی به گارجن میگوید: «من دیگر قرار نیست رئیس جمهور شوم،» ولی معلوم نیست که در آن لحظه آیا واقعا این سناتور به این مسئله اهمیتی میداده است یا خیر. گارجن در پاسخ به او میگوید: «تو از این قضیه جان سالم به در خواهی برد،» و مخاطب هم میفهمد که حق با گارجن است، که این باعث میشود تا آن بازسازی مرگ کوپچن روی پرده نقرهای تحملش بسیار سختتر باشد.
نیمه اول «چپاکوئیدیک»، که روی وقایعی تمرکز دارد که بلافاصله پس از تصادف رخ داده و راههایی که کندی و دوستانش پیدا میکنند تا جدیت آن را در نظر نگیرند، به طور مهیبانهای شما را مسحور میکند. نیمه دوم، که در آن خانواده کندی اوضاع را تحت کنترل میگیرند و تلاش میکنند تا شهرت تد را حفظ کنند، بیجان و لنگان میماند. «بروس درن» (Bruce Dern) در نقش پدر ویلچری تد، یعنی «جوزف» (Joseph)، به مانند یک روح ترسناک است که مدام با قلدری از فرزندش میخواهد که حافظ شهرت و افتخار خانواده باشد. «تیلر نیکولاس» (Taylor Nichols) و «کلنسی براون» (Clancy Brown) به ترتیب در نقش «تد سورنسن» (Ted Sorensen) و رابرت مک نامارا (Robert McNamara) که مشاوران ارشد «جان اف کندی» بودهاند و به تد کمک کردهاند تا او چگونه در مقابل خبرنگاران قرار بگیرد و سربلند بیرون بیاید و جلوی به زندان رفتناش را بگیرد، بازیگران قابل اتکایی نشان دادهاند. پس از آن که کم کم پیله شهرت کندیها تد را دوباره احاطه میکند، کوران توجهاش را معطوف به گارجن میکند، کسی که به خاطر تصادف تقریباً ارتباطش با خانواده قطع شده است. هلمز، با نقش آفرینی آکنده از درد و ترحم خود، تبدیل به بدلی از مخاطبان در فیلم میشد. او با ناباوری به این قضیه نگاه میکند که چگونه یک مرگ تراژیک تبدیل به یک فرصت برای خودنمایی مهارتها و نقشههای لازم برای روابط با عموم میشود، چیزی که در یک نمایش تلوزیونی پرشور از کندی برای زنده نگه داشتن جلوهاش نزد عموم موج میزند.
راهی که «چپاکوئیدیک» برای تبدیل شدن به یک کیفرخواست تمام عیار انتخاب کرده، حقیقتا قابل توجه است. هیچ وقت ساده نیست که چنین شخصیتی با این سطح از شهرت نزد عام را تبدیل به محوریت یک قصه درام کنید، حتی سختتر است که قصور اخلاقی او را دستمایه خلق چنین اثری کنید. کوران بدون متوسل شدن به راههای سینماییتر برای ملودرامتر کردن یک قصه مربوط به کندیها که اتفاقا مورد انتظار همه است، این کار را انجام میدهد، ولی، در عوض، این باعث میشود تا «چپاکوئیدیک» گاها تحملش دردآورتر از چیزی شود که فکرش را میکنید. این فیلمیست که میخواهد نگاه نرم آمریکایی به مشهورترین خانواده سیاسی این کشور را به چالش بکشد، و در این راه از تمامی تیرگیهای لازم برای انجام چنین کاری هم بهره میگیرد.
- کد خبر 10912
- پرینت