به گزارش غیرمنتظره؛ امید فراغت، روزنامهنگار: روند حرکت جامعه جهانی تا حدودی برای همگان قابل فهم شده است، اما نکته مهم تفاوت ذهنیت بین مردم و حکمرانان است. سیاست، معامله، معادله و محاسبهای بین دولتهاست، اما محاسبه سیاست برای مردم بر اساس رفاهیات است و مهمترین مانع برای رفاه جامعه امروز ایران، اقتصاد و معیشت است. مردم در فضای گره کور اقتصاد دچار سردرگمی و مهمتر ناامیدی هستند و به نوعی فضای موجود را تبعیضآمیز و به عبارتی بازی برد- باخت به حساب میآورند، بنابراین با توجه به واقعیت موجود باید گوشزد کرد که کارت بازی اصلاحطلبان واقعیتانگاری است، چراکه مردم در واقعیتِ بیرحم زیست دارند و واقعیت امروز ایران تناسبی با شعارهای هر دو جریان سیاسی کشور؛ یعنی اصلاحطلبان و اصولگرایان ندارد. همانطور که میدانید، شعارها تا به اکنون نتوانسته توسعهآفرین باشد و درواقع کلمات و جملات توسعهآفرین ابزاری برای تقابلهای سیاسی شده و بر همین اساس است که برخی بر این نظر هستند که جامعه در یک رهاشدگی قرار دارد و روند حرکت جامعه ایران بر اساس تأثیرپذیری از دادههای جهانی است، چراکه فناوری و تکنولوژی در قالب دادههای شبکههای اجتماعی برای جوامع کمتر توسعهیافته، جهش ذهنی تولید کرده است. اگر به تعبیر برخی کارشناسان جامعه از اصولگرایان و اصلاحطلبان عبور کرده است به این دلیل است که جریانهای سیاسی موجود کشور ادبیات غالب زیر پوست جامعه را نمیدانند و ناگزیر کارکرد سیاست را به دامنه محدودی تقلیل دادهاند! باید پذیرفت در شرایط حالحاضر کارکرد سیاست یا همان قدرت برای مردم نیست! در فضایی که مردم تحتتأثیر مراجع فکری پراکنده درونی و بیرونی قرار گرفتهاند و روند موجود را کاربردی نمیدانند، مؤثرین اصلاحطلب باید متناسب با ذائقه مردم اقدام و عمل داشته باشند. کارت بازی اصلاحطلبان فقط واقعیتانگاری است؛ واقعیتهایی که اگر به آن پرداخته نشود گریبان هر جریان سیاسی را خواهد گرفت! بر همین اساس انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ میتواند هم سکوی پرتاب و هم پاشنهآشیل هر جریان سیاسی باشد. اصلاحطلبان باید به طور جدی به بازتولید و بازتعریف خود بپردازند و البته باید متوجه باشند که با روش و منشهای پیشین نتایج متفاوت به دست نخواهد آمد. تئوری اصلاحطلبی باید بر اساس واقعیتهای جامعه بازتعریف شود! چراکه ادبیات قدرت همانی است که بود! بنابراین حکمرانان همواره در برابر واقعیتهای تلخ تغییر روش و منش میدهند که گاه این تغییر دیر خواهد شد! بنابراین اصلاحطلبان اگر در فضای واقعیتها حضوری مؤثر پیدا کنند، آنگاه در این واقعیتها همراهی مردم را تجربه خواهند کرد! اصلاحطلبان باید بپذیرند که اگر حرفهایشان شنیدنی بود تا به حال شنیده شده بود. نقطهضعف اینجاست که برخی به دنبال دست نوازش ادبیات قدرت هستند، اما ادبیات قدرت با هیچ جریان و گروهی تعارف ندارد، بنابراین در چنین شرایطی تنها کارتی که میتواند ضمانت همراهی ایجاد کند، همدلی و همراهی با ادبیات غالب زیر پوست جامعه است!
- کد خبر 58539
- پرینت