به گزارش غیرمنتظره، از گوشه و کنار زمزمههایی مبنی بر قریب الوقوع بودن عادیسازی رابطه میان عربستان سعودی و رژیم اسرائیل با میانجیگری ایالات متحده به گوش میرسد. مقامهای سعودی و اسرائیلی هر دو در اظهارنظرهایی در چند روز اخیر ادعا کردهاند که به این توافق تاریخی نزدیک شده اند. این توافق هرچند موافقانی سرسخت در ایالات متحده و اسرائیل دارد، اما همزمان بازیگرانی خارج از اتاق مذاکره هستند که یا انتظار سهمی از این توافق دارند یا آن را تهدیدی بالقوه برای خود میدانند.
المانیتور در گزارشی در این باره مینویسد: محمد بن سلمان آل سعود، ولیعهد و نخست وزیر عربستان سعودی، معروف به «ام بیاس»، هفته گذشته به فاکس نیوز گفت که «هر روز به عادیسازی روابط با اسرائیل نزدیکتر میشویم، اما این در نهایت به پیشرفت مسأله با فلسطینیها بستگی دارد.»
آنچه که عمدتاً ناگفته مانده این است که صلح کامل با اسرائیل احتمالاً به پیشرفت رابطه عربستان با ایران، فراتر از نزدیکی ایران و عربستان با میانجیگری چین که در اوایل سال جاری به دست آمد، نیز بستگی دارد.
ایستگاه اول: رام الله
بیایید با مسأله فلسطین شروع کنیم. هفته گذشته، در اولین دیدار از این جنس توسط یک مقام سعودی حداقل از سال ۱۹۶۷، نایف بن بندر السدیری، سفیر عربستان در فلسطین و سرکنسول عربستان در شهر قدس، از رام الله بازدید کرد و بر تعهد عربستان به تشکیل کشور فلسطینی تاکید کرد. این دیدار در جریان موجی از دیپلماسی میان واشنگتن، ریاض و رام الله انجام شد.
ولیعهد سعودی پیشنهاد داده در صورتی که تشکیلات خودگردان فلسطین (PA) بتواند «گروههای مسلح رادیکال» در کرانه باختری را سرکوب کند، کمک به محمود عباس، رئیس جمهور تشکیلات خودگردان را از سر بگیرد. تشکیلات خودگردان در مقابل، مایل است در صورتی که اسرائیل از کنترل برخی شهرهای کرانه باختری دست بردارد و شهرکسازیها را بعضا متوقف و بعضا تخریب کند، با روند عادیسازی رابطه ریاض با تل آویو کنار بیاید. اینها همه اقدامات درستی هستند که منعکس کننده یک احساس فوری در مورد وضعیت رو به وخامت فلسطینیان در کرانه باختری و نوار غزه است.
یکی از اقدامهای عباس آغاز تغییر رهبران فلسطینی برای ادغام نسل جوان است که میتواند به کمک سناریو مد نظر سعودی بیاید، اما فراموش نکنیم کهعدم محبوبیت شخص عباس مانند همیشه بالاست. البته این تغییرات احتمالا هم بسیار دیر و هم ناکافی برای برای تسلط اندک عباس بر کرانه باختری، به ویژه نابلس و جنین، مراکز جدید مقاومت، باشد. در همین راستا تقاضا از تشکیلات خودگردان برای سرکوب گروههای مسلح رادیکال شده، با توجه بهعدم اعتماد بسیاری از فلسطینیها به این تشکیلات بهای قابل توجهی خواهد داشت.
ایستگاه بعدی: تل آویو
در ادامه سری به اسرائیل بزنیم؛ جایی که به نظر میرسد هر قدم کوچکی به سوی راهحل دو کشوری به بنبست میرسد. بن کاسپیت یک روزنامه اسرائیلی امروز نوشته بود: «اعطای امتیازات لازم اسرائیل به فلسطینیها برای بسیاری از اعضای ائتلاف چند حزبی [نخست وزیر اسرائیل] بنیامین نتانیاهو که خواستار اقدامات یکجانبه برای دفن یک بار برای همیشه چشمانداز تشکیل کشور مستقل فلسطین هستند، قابل قبول نیست. در ادامه این گزارش مطبوعاتی آمده که تنها راه حل این است که سعودی از تقاضای تشکیل کشور فلسطین عقب نشینی کند یا تغییری در ترکیب دولت اسرائیل به وجود بیاید، به گونهای که وزیر دفاع سابق و رئیس فعلی حزب اپوزیسیون وحدت ملی، بتواند به نحوی به سمت تشکیل یک دولت ائتلافی جدید برود. انتظار اول یعنی عقب نشینی سعودی با توجه به انتظارها از عربستان در میان جهان اسلام و همچنین بیانیههای متعدد سعودی درباره شروط عادیسازی رابطه بسیار بعید است و انتظار دومی یعنی تغییر دولت در اسرائیل هم چیزی شبیه معجزه است که شاید فقط واشنگتن بتواند برای آن کاری بکند.
آخرین ایستگاه: تهران
رویکرد عربستان به عادیسازی رابطه با اسرائیل همیشه به دلیل وجود ایران با یک پیچیدگی همراه بوده است. درخواستهای ریاض از ایالات متحده شامل حمایت از برنامه هستهای این کشور و تدوین و اجرای یک معاهده دفاعی و سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته همه یک مخاطب دارد: ایران.
بیایید با برنامه هستهای عربستان شروع کنیم. ریاض هفته گذشته اعلام کرد که به آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) دسترسی وسیعتری به تاسیسات خود میدهد، که این امر باعث تقویت تلاشهایش برای جلب حمایت هستهای آمریکا خواهد شد البته. اقدامات عربستان هنوز از پذیرش پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی فاصله دارد. به این فضا اصرار ریاض بر برخورداری از توانایی بومی غنیسازی اورانیوم را که با مخالفت کنگره روبه رو است، اضافه کنید. ریاض میخواهد توافق هستهای خود را با ایالات متحده انجام دهد، اما در صورت لزوم آماده است از کشورهای دیگری نظیر چین هم کمک بگیرد.
تلاش ریاض برای برخورداری از انرژی هستهای، از جمله غنیسازی اورانیوم، فقط محدود به توسعه یک منبع انرژی جایگزین جدید نیست. ایران در هسته محاسبات عربستان قرار دارد؛ چنانچه محمد بن سلمان در مصاحبه اخیر با فاکس نیوز گفت: اگر ایران بمب هستهای داشته باشد، عربستان هم به سمت برخورداری از بمب خواهد رفت. مفهوم همچنین این است که اگر ایران «حق غنیسازی» خود را داشته باشد و به پروتکل الحاقی پایبند نباشد، نباید از عربستان سعودی انتظار پذیرش استاندارد دیگری را داشت. ولیعهد سعودی همچنین باید ارزیابی کند که اگر روابط با ایران به خوبی پیش نرود، چه سطحی از تضمینهای امنیتی آمریکا کافی است.
حمله پیچیده هواپیماهای بدون سرنشین به آرامکو در سپتامبر ۲۰۲۱ بسیاری از محاسبههای ریاض را برهم ریخت. دولت دونالد ترامپ علیرغم سیاست دیرینه آمریکا موسوم به «دکترین کارتر»، برای استفاده از نیروی نظامی -در صورت لزوم- برای دفاع از منافع ملی خود در منطقه، هیچ کاری انجام نداد.
چشمانداز تعریف عربستان سعودی به عنوان یک «متحد بزرگ غیر ناتو» برای آمریکا یک گام رو به جلو خواهد بود، اما احتمالاً تعهد پیش بینی شده در ریاض نیست. ریاض میداند که توانمندیهای موشکی و پهپادی ایران که در حال حاضر هم قابل توجه است، به زودی گسترش مییابد. در ماه اکتبر، طرفهای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) به تاریخ تعریف شده در برجام به نام «روز انتقال» میرسند که در این روز با این فرض که هیچکدام از اعضای برجام «مکانیسم ماشه» را فعال نکنند، تحریمها بر واردات و صادرات فناوری موشکی و پهپادی ایران برداشته میشود.
ایالات متحده و عربستان سعودی اوایل ماه جاری یک رزمایش مشترک نظامی ضد پهپاد انجام دادند. ایران اکنون در بیانیههای رسانهای و سیاسی خود از نزدیکی با عربستان سعودی استقبال میکند، اما پادشاهی خواهان اقدامات بیشتری برای تکمیل این سخنان است. سفر هفته گذشته رهبران حوثی به عربستان سعودی گام بزرگی در دیپلماسی برای پایان دادن به جنگ یمن به لطف تهران بود. شاید گویاترین و دلگرمکنندهترین نشانه برای عربستان سعودی این باشد که چشمانداز مذاکرات ایران و آمریکا میتواند مکمل روندهای منطقهای به سمت کاهش تنش باشد. در حال حاضر دو طرف به شدت نسبت به هم بیاعتماد هستند.
گامهای بزرگ
دولت بایدن با عادیسازی رابطه عربستان و اسرائیل و احیای توافق هستهای با ایران، گامهای بسیار بزرگی در خاورمیانه بر خواهد داشت. جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، پس از تنشهای اولیه با عربستان سعودی در نخستین ماههای حضور در قدرت، دریافت که گامهای بزرگ – مانند عادیسازی رابطه بین اسرائیل و عربستان، حمایت از راهحل تشکیل دو کشور، پایان دادن به جنگ در یمن و تقویت بازدارندگی مقابل ایران – نیازمند مشارکت نزدیک واشنگتن با ریاض است.
با وجود تمایل شدید دو طرف به سمت عادیسازی رابطه، موانع بر سر راه صلح کامل بین اسرائیل و عربستان سعودی، هم از نظر مسأله فلسطین و هم از نظر درخواست عربستان از ایالات متحده، بسیار زیاد است.
اگر نتانیاهو بتواند گام بزرگ در حل و فصل مسأله با فلسطین را بردارد، قطعه گمشده و نهایی ایران خواهد بود. در نهایت این ولیعهد سعودی است که باید ببیند تضمینهایی که ایالات متحده به ریاض خواهد داد، ارزشش را دارد یا خیر؟!
- کد خبر 109206
- پرینت