به گزارش غیرمنتظره، بایدن و روحانی هردو درباره اینکه به تعهدات برجامی بازگردند چراغ سبز نشان داده بودند اما بحث بر سر آن بود که این بازگشت ابتدا از سوی ایران انجام شود یا آمریکا.
حالا به نظر می رسد که گزینه گام به گام مورد توافق دو طرف قرار گرفته و همان طور که تهران در چند مرحله تعهدات برجامی خود را کاهش داد، حالا با پذیرش ضمنی آمریکا، آماده است در قبال رفع محدودیت های نفتی و مالی، کم کم تعهدات را تا پیش از توافق سه ماهه اخیر با آژانس به حالت اولیه بازگرداند.
اما سوال اینجاست که چرا آمریکا بدون دریافت امتیازی بیشتر از ایران حاضر شده تحریم های شدیدی که در دوره ترامپ وضع شده بود را لغو کند؟ آیا این رفتار واشنگتن نوعی کمک به ایران است یا اینکه در دل منطق تحریم، نوعی نرمش نهفته است؟
به نظر می رسد بایدن برای رفع تحریم ها دستکم ۱۰ دلیل دارد. دلایلی که هر یک منافع آمریکا را در بر دارد و ارتباط چندانی با منافع کشورمان ندارد. به عبارت دیگر، بایدن برای کارآمد نگاه داشتن تحریم ها می خواهد از سیاست فشار حداکثری عدول کند، نه به خاطر کمک به ایران.
در ادامه نگاهی به این ۱۰ دلیل خواهیم داشت و اینکه چطور بایدن می تواند با این دلایل، مخالفان داخلی خود را راضی کند که بهتر است از سیاست های ترامپ روی برگرداند.
۱) قدرت مدیریت ایران
بایدن می داند که تنها زمانی می تواند رفتار ایران را مدیریت کند که ابزار تهدیدی به نام تحریم در دست داشته باشد. اگر این ابزار مورد استفاده کامل قرار گیرد، دیگر کارآیی نداشته و روشن است که ایران دلیلی نمی بیند تا تن به خواسته های واشنگتن دهد. هرچند امریکا به روشنی می داند که ایران قرار نیست حتی در صورت تهدید بیشتر، امتیازی به واشنگتن دهد – تجربه ترامپ به خوبی این را نشان داد – اما بایدن امیدوار است تا با کاهش تحریم ها، به نوعی قدرت فشار بر کشورمان را بازگردانده و دستکم در زمینه هسته ای، از طریق برجام ابزاری برای کنترل تهران در دست داشته باشد.
۲) قدرت مدیریت رقبای منطقه ای ایران
ایرانِ ضعیف، مخالفان و رقبای منطقه ای ایران در غرب آسیا را بیش از حد قدرتمند می کند. اسرائیل، عربستان، ترکیه و سایر کشورهای منطقه، هر یک به گونه ای باید از یک قدرت مستقل هراس داشته باشند تا رو به خرید سلاح های آمریکایی بیاورند. اگر ایران ضعیف و ناتوان شود، روشن است که مثلا ریاض دلیلی نمی بیند تا به آمریکا بیش از این باج دهد یا اسرائیل، در سیاست های منطقه ای، منافع آمریکا را ممکن است در نظر نگیرد. بنابراین آمریکا برای کنترل منطقه، نیاز به ایجاد موازنه منفی میان ایران و رقبای منطقه ای دارد تا فرمان مدیریت غرب آسیا از دست خارج نشود.
۳) به دست آوردن بازار ایران
برندهای غربی که متعلق به متحدان اروپایی آمریکا هستند، دیگر نمی توانند از خیر سودی که از بازار ایران نصیب انها می شد، بگذرند. این برندها به خوبی می دانند که بازار ایران نسبت به بازار منطقه کشش بیشتری برای محصولات غربی دارد. به همین دلیل به دنبال راهی برای بازگشت به بازار ایران هستند. کاهش هرچند محدود تحریمها می تواند این برندها را دوباره به بازار ایران برساند.
۴) کنترل بازار نفت
از رده خارج کردن نفت ایران در ماه های اخیر، بر قیمت طلای سیاه تاثیری مستقیم داشته است. گران شدن نفت به سود کشورهای متحد آمریکا نیست و آنها به دنیال راهی هستند برای آنکه بار دیگر بتوانند به نفت ایران دسترسی داشته باشند. حذف نفت ایران، فرصتی را در اختیار روسیه قرار داده تا در این بازار به ایفای نقش بپردازد. فرصتی که مورد قبول آمریکا و اروپا نیست و بنابراین آنها چاره ای به جز بازگشت ایران به بازار نفت نمی بینند.
۵) اثرگذاری بر انتخابات ایران
همان طور که مذاکره احتمالی ایران و آمریکا در دوران ترامپ می توانست به رئیس جمهور سابق آمریکا برای ماندن در کاخ سفید کمک کند، هرگونه مذاکره میان تهران و واشنگتن در دولت حسن روحانی نیز می تواند نگاه ها به جریان سیاسی نزدیک به او را در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ تغییر دهد. در همین راستا به نظر می رسد بایدن احتمال می دهد می تواند از طریق بازی تحریم، بر انتخابات ۱۴۰۰ اثر گذاشته و نه فقط جناح حامی دولت روحانی را تقویت کند، بلکه این سیگنال را به سایر جریانات سیاسی بدهد که برای رای آوری، باید بر موضع همکاری با آمریکا تاکید کنند.
۶) پاسخ به جمهوری خواهان
بایدن لازم است تا در داخل کشور، سیاست خارجی دموکراتها را جایگزین سیاست خارجی جمهوری خواهان کند. او می داند که حفظ تحریمها علیه ایران می تواند به معنی تایید دیپلماسی جمهوری خواهان باشد و برای آنکه او تغییری در این روند ایجاد کند، باید از طریق بازگشت به برجام و لغو تحریم ها علیه ایران اقدام کند. بایدن هرچند فرمان سیاست خارجی را با احتیاط می چرخاند، ولی می داند که باید پاسخی به چهار سال حمله جمهوری خواهان به سیاست های اوباما در زمینه دیپلماسی بدهد. او با بازگشت به برجام می خواهد به جریانات داخلی آمریکا اثبات کند که راه درست کنترل ایران و منطقه، توافقاتی مانند توافق هسته ای است.
۷) نگرانی از چین
آنچه آمریکا را ناگهان راضی کرد که در جلسه کمیسیون مشترک برجام شرکت کند و گام هایی برای اعتمادسازی ایران بردارد، توافق ایران و چین بود. بایدن از دوره مناظره های انتخاباتی ۲۰۲۰ بر این نکته تاکید داشته که چین، رقیب جدی آمریکا در جهان امروز است. روشن است که بایدن نمی خواهد منطقه را دودستی تقدیم پکن کند. به همین خاطر نگران است با تخریب برجام، راه برای توافق های جایگزین ایران با چین و روسیه باز شود. بنابراین بایدن امیدوار است در قالب برجام به یک بازی مشترک با رقبای جهانی بر سر ایران بپیوندد.
۸) بازطراحی منافع مشترک با ایران
دولت بایدن برخلاف ترامپ به این منطق توجه دارد که ایران و آمریکا منافع مشترک بسیاری دارند. مثلا اگر آمریکا بخواهد در عراق یا افغانستان و یا حتی سوریه، لبنان و یمن طرحی موثر پیدا کند، بدون رضایت ایران شدنی نیست. حتی برای طرح صلح اعراب و اسرائیل هم نگاه ها به ایران است. بنابراین بایدن می خواهد با کاهش تدریجی تحریم ها، به نوعی از حمایت ایران در سیاست های منطقه ای برخوردار شود. این کار البته پس از ترور سردار سلیمانی ساده نیست، اما بایدن و تیم سیاست خارجی او امیدوار است این روند طی شود. آنها در دولت اوباما تجربه خوبی در زمینه همکاری با ایران در عراق و افغانستان داشتند.
۹) قدرت نرم، جایگزین قدرت سخت
آمریکا در دوره بایدن به اروپا نزدیک می شود. تفاوت اروپا و آمریکا در این است که اروپایی ها تلاش دارند از طریق تعریف نظام های حقوقی جهان را اداره کنند، اما آمریکا معمولا تکیه بر قدرت نظامی و مداخله مستقیم دارد. بایدن ار بخواهد رضایت اروپایی ها برای اداره جهان – به ویژه در رقابت با چین – را جلب کند، راهی ندارد به جز اینکه برجام را احیا کند. برجام، یک نماد حیثیتی دیپلماتیک برای اروپاست که آمریکا حق تخریب آن را ندارد. بنابراین تیم دیپلماسی بایدن با احیای برجام، به منطق قدرت نرم به جای قدرت پرهزینه سخت باز می گردد. بایدن تجربه ترامپ را دارد که با تهدید نظامی ایران و ترور مقامات کشورمان به نتیجه دلخواه نرسید. پس حالا باید راهی تازه بگشاید.
پادکست منطق تحریم را اینجا بشنوید
۱۰) حفظ اعتبار تحریم
و در نهایت، آمریکا می خواهد منطق تحریم را حفظ کند. اینکه تحریم های شدید بر یک کشور در دوره ای طولانی به تغییر رفتار دولت در آن کشور منتهی نشود، نشانه شکست تحریم است. این پیام خوبی برای آمریکا ندارد و ممکن است ترس سایر کشورها از تحریم را بریزد. بایدن می داند که ایران و ۲۸ کشور دیگر ازجمله چین و روسیه جبهه ای متحد علیه تحریم تشکیل داده اند. این می تواند به معنای مرگ تحریم باشد. پس واشنگتن باید خیلی زود از موضع اولیه اش عدول کرده، تحریم ها را کاهش دهد تا جهان شاهد شکست کامل سیاست تحریم و فشار نباشد. پایان تحریم همچنین می تواند بازار ایران را دوباره به برندهای غربی معتاد کرده و فرصت اثرگذاری تحریم های بعدی را بیشتر کند.
***
به این ترتیب بایدن به این ۱۰ دلیل علاقه مند به چرخش در سیاست خارجی خود نسبت به ایران است. او باید خیلی زود این چرخش را انجام دهد، در غیر این صورت، ممکن است در ایران دولتی روی کار بیاید که فرصت تغییر فرمان را به دموکراتها ندهد. چرخش بایدن البته برخلاف ترامپ شتابزده نیست. او به آهستگی تنها پالس های تغییر سیاست می فرستد تا ببیند از منافع ناشی از تغییر استراتژی چطور می تواند استفاده کند. او می داند که شاید پس از انتخابات ۲۸ خرداد در ایران شاید مجبور شود به سیاست تحریم بازگردد، پس قرار نیست همه پل های پشت سرش را ویران کند. او فعلا چراغ سبز نشان می دهد تا آینده معلوم کند با چه سرعتی باید از محل تقاطع با ایران گریخت.
- کد خبر 76764
- پرینت