شما اینجا هستید

تیتر دو » دختران ریش‌دار پشت میله‌های زندان

به گزارش غیرمنتظره، یک سال از زمانی که دختران ریش‌دار درباره ورود با لباس مبدل به استادیوم مصاحبه کردند، می‌گذرد. اکنون، دو نفرشان در بازداشت به سر می‌برند و خانواده آنها با گذاشتن ۵۰۰ میلیون وثیقه می‌توانند آنها را از زندان بیرون بیاورند.

یکی از دوستان این سه دختر اعلام کرد: ‌روز سه‌شنبه از آنها برای پاره‌ای از توضیحات دعوت شده و در نهایت لیلی ملکی و زهرا خوشنواز (دو دختری که با «شرق» مصاحبه کرده بودند) و فروغ علایی عکاس که مجموعه عکسی را هم از این دختران تهیه کرده است بازداشت شده‌اند. اما خبرها حاکی از این است که تعداد بازداشت‌شدگان بیش از این سه نفر است.

علایی چندی‌پیش با مجموعه عکسش در همین باره برنده بخش عکس ورزشی ورلدپرس‌فوتو ۲۰۱۹ شد که از معتبرترین جوایز جهانی در این زمینه است. عکس‌های او همچنین در روزنامه گاردین و بسیاری از رسانه‌های معتبر جهانی منتشر شد. شایعات فراوانی درباره علت بازداشت این دختران وجود دارد. گفته می‌شود بر اساس شکایت مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال ایران این بازداشت‌ها صورت گرفته است.

یک منبع آگاه می‌گوید: دلیل احضار این دختران شکایت مدعی‌العموم است و اصلا الان لیگی برگزار نشده که این دختران بخواهند در استادیوم باشند، اما در زمان بازی‌ها هم اصلا برای دیدن بازی‌ها به استادیوم نمی‌رفتند و می‌دانستند حساسیت وجود دارد و مدت‌ها بود که آنها بازی‌ها را دور هم و در کافه‌ها می‌دیدند. حالا همه این اتفاقات می‌افتد و در نهایت دوباره گزینشی مثل والیبال دختران را وارد استادیوم می‌کنند.

در حال حاضر فوتبال ایران تحت‌الشعاع بودن یا نبودن زنان در ورزشگا‌ه‌ها قرار گرفته است. در سال‌های اخیر ورود به استادیوم تبدیل به مطالبه جدی بخشی از زنان شده است. هر بار به مناسبت بازی‌های مهمی که در استادیوم آزادی برگزار می‌شود، برای ورود به استادیوم به آنجا مراجعه می‌کنند و هربار مطالبه آنها با درهای بسته مواجه می‌شود. در یک سال گذشته به دلیل فشارهای فدراسیون جهانی فوتبال، گاهگاهی زنان وارد استادیوم‌ها شده‌اند، اما این ورود صرفا گزینشی بوده و تنها برای گرفتن مجوز بازی‌ها این اقدام انجام شده است. هرچند اصل ۲۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، یکسانی زن و مرد را طبق اسلام این‌گونه عنوان می‌کند: همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. بر همین اساس، اجرای بدیهی‌ترین حقوق انسانی و شهروندی تکلیفی است که قانون بر عهده دولتمردان قرار داده اما حالا مدت‌هاست که استفاده از برخی امکانات در ایران برای زنان محدود می‌شود. زنان نمی‌توانند در ایران به تنهایی موتورسواری کنند، در حالی که هر روز می‌توانند سوار ترک موتور پدر یا اقوام و حتی پیک موتوری باشند، زنان نمی‌توانند برای دیدن بازی فوتبال به استادیوم بروند یا حتی به راحتی دوچرخه‌سواری کنند.

هنوز مشخص نیست که سرانجام دختران ریش‌داری که از زندان سر در آورده‌اند چه می‌شود، ‌اما مرور بخشی از مصاحبه آنها با روزنامه «شرق» که در تیرماه ۹۷ صورت گرفته بود، خالی از لطف نیست. آنها در بخشی از این گفت‌وگو عنوان کرده‌اند: ما از آقای روحانی حمایت کرده‌ایم. ایشان در‌ها را برای ما باز می‌کند. ریش و سبیل ما کلید آزادی شد؛ اما کلید آقای روحانی نتوانست در استادیوم را باز کند. ما واقعا این امید را داشتیم که یکی هست ما را نجات دهد و وقتی فهمیدیم کسی کمکمان نمی‌کند، تصمیم گرفتیم خودمان راه را باز کنیم. بخشی از صحبت‌های این سه نفر اعتراض به تبعیض میان زنان ایرانی و خارجی است. می‌گویند کدام قانون به زنان کشور‌های دیگر اجازه می‌دهد وارد استادیوم آزادی شوند و به دختران مشتاقی که پرچم ایران را به دوش کشیده‌اند و صورتشان سبز و سفید و قرمز شده، اجازه حضور نمی‌دهد؟ در بازی ایران- ازبکستان اعتراض کردیم، جلوی در مأمور‌ها به ما گفتند با پرچم ازبکستان می‌توانید وارد شوید. در بازی ایران- سوریه هم همین را گفتند. به نظرم این هم یک ترفند بود که برویم داخل، ما را بگیرند؛ چون ون‌ها منتظر بودند. وقتی از گیت رد شوی، اگر یک مرد کنارت باشد، احساس می‌کنی که از جانب مأموران کمتر دیده می‌شوی. این دربی همان دربی اسفند ۹۶ است که پرسپولیس یک بر صفر بازی را باخت. نمی‌توانم تصور کنم شش، هفت ماه منتظر چنین روزی باشم و نروم. وقتی داخل رفتم اول به سمت در شرقی رفتم، آن‌قدر اضطراب داشتم که دوباره به در اصلی برگشتم. از سمت بچه‌هایی که داخل بودند، مدام موج منفی می‌گرفتم و در نهایت گفتند اگر می‌خواهی داخل بیایی سرت را پایین بینداز و بیا و به چیزی فکر نکن.وقتی دو گیت را رد شدم، با اینکه بالا رفتم (شانس من آن بازی اولین بازی‌ای بود که گیت بالا را هم فعال کرده بودند) هیچ‌وقت این صحنه یادم نمی‌رود، باند‌هایی را دور شکمم پیچیده بودم که بتوانم بدنم را هم‌سطح کنم، سطح صافی نداشت.

شرق

غیرمنتظره – سایت خبری گیلان | اخبار گیلان – خبر رشت