به گزارش غیرمنتظره و به نقل از خبرآنلاین، علی باقری کنی در کنار علی لاریجانی بهعنوان معاون در دبیرخانه شعام. این عبارت تا همین چند سال پیش میتوانست شبیه شوخی یا جملهای مملو از پارادوکس سیاسی باشد. باقری کنی تا قبل از دولت سیزدهم سایه سعید جلیلی بود. یک جستجوی ساده در تاریخ و زمان حضور سعید جلیلی در شورایعالی امنیت ملی و حضور باقری کنی در کنار او نشان میدهد که تا چه اندازه باقری کنی سایه جلیلی بوده است. سایهای که در دولت حسن روحانی و در زمان مذاکرات برجام نیز به تریبون تکرار اظهارات و مواضع جد برجامی جلیلی تبدیل شد. تغییر مواضع باقری کنی؛ اما به اینجا ختم نشد و او حالا دوباره در کسوت معاون دبیر شورایعالی امنیت به شعام بازگشته است، البته تغییرات باقری کنی در فاصله این رفتوبرگشت به شعام دقیقاً بهاندازه تغییری است که در چهره منصوب بهعنوان دبیر این شورا رخ داده؛ از سعید جلیلی تا علی لاریجانی.
از زمان حضور جلیلی در دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی تا زمانی که باقری کنی به دولت سیزدهم رفت؛ دوقلوی ضدبرجامی بهخوبی و خوشی در کنار هم روزگار سپری میکردند تا این که با روی کار آمدن دولت سیزدهم، علی باقری کنی مسئول تیم مذاکرات هستهای شد. حالا او از فرد شماره دو و نیروی پشتیبانی جدیدی در زمین ضد مذاکرات و ضد برجام به فرد شماره یک تیم مذاکرهکننده تبدیل شد. شاید باید نقطه عطف زندگی سیاسی باقری کنی را نیز همین دوره دانست. زمانی به یکباره او با واقعیت روابط بینالملل و مذاکره مواجه شد و بین او و مرادش فاصله معنیداری افتاد. فاصلهای که از دیدهها پنهان نماند و حتی نیروهای جوانتر تیم جلیلی مثل امیرحسین ثابتی نیز اخیراً از این جدایی بهصراحت پرده برداشتند.
امیرحسین ثابتی اسفندماه سال گذشته در گفتوگویی تأکید کرد که علی باقری شخصاً آدم محترمی است و هیچوقت چیز بدی از شخصشان ندیدم. اما در ماجرای برجام نظر علی باقری خیلی عوض شد و با جلیلی اختلاف بر سر برجام پیدا کردهاند.
ثابتی در همین گفتوگو میزان معنیدار فاصلهگرفتن باقری کنی از دیدگاههای جلیلی را نیز تلویحاً تأیید کرده و میگوید: «یکبار باید سه چهار ساعت با باقری بهخاطر عوضشدن نظرش بر سر برجام گفتگو کنم. جنس علی باقری را جنس ظریف و روحانی نمیدانم».
ثابتی در این مورد استثنا درست میگوید. باقری کنی در دولت ابراهیم رئیسی با سعید جلیلی که روزگاری رفیق گرمابه و گلستان ضد برجامیاش بود اختلافات جدی پیدا کرد. او در قامت «مذاکرهکننده ارشد ایران در گفتوگوهای احیای برجام» به شمایل تلاش برای احیا و زنده کردن توافق هستهای بدل شد.
او قبلاً در پاسخ به سؤالی درباره گرامیداشت سالگرد برجام گفته بود: «اگر شما زن ناسازگاری داشته باشید که با شما چنینوچنان کرده باشد؛ مهریه را اجرا گذاشته، آبروتان را برده، آرامش زندگیتان را زدوده و خلاصه امانتان را بریده؛ آیا با همهی این احوال جشن سالگرد ازدواج میگیرید؟!»
چهرهای که روزگاری برجام را همچون عجوزهای توصیف کرده بود در نهمین سالگرد اعلام برجام، در مهمترین زیرمجموعه سازمان ملل یعنی شورای امنیت، لب به ستایش آن گشود و در دولت سیزدهم آن را ابتکار موفق برای ایران خواند. اما علت این جدایی چه بود؟ روی میز مذاکره و در اتمسفر فضای مذاکرات احیای برجام چه شد و بر باقری چه گذشت که او حالا در کارنامهاش بعد از معاونت سعید جلیلی در دبیرخانه شعام، معاون علی لاریجانی در دبیرخانه شعام را دارد؟
خروج از دولت سایه؛ چگونه مرید جلیلی علیه او شورش کرد؟
باقری کنی روزگار سیاسیاش را از صداوسیما آغاز کرده است. اقتصاد خوانده و سالها نیز اقتصاد درس داده است. در سال ۱۳۷۳ پس از مدت کوتاهی حضور در سازمان صداوسیما، فعالیت در وزارت خارجه را آغاز کرد. از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲ در دولت محمود احمدینژاد در تیم هستهای ایران بود و در مذاکرات هستهای در کنار سعید جلیلی فعالیت میکرد.
از ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲ همواره همراه جلیلی بود؛ در دوره سکانداری سعید جلیلی در مذاکرات هستهای در دولت نهم و دهم معاون او بود و در زمان معاونت اروپا و امریکای وزارت امور خارجه که باقری مدیرکل اروپای مرکزی و شمالی این معاونت بود.
باقری کنی؛ اما فراتر از معاونت اداری در کنار جلیلی بود. در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ مسئول ستاد انتخاباتی جلیلی و نماینده او در برنامههای تلویزیونی بود. همان زمان که بهتندی به اظهارات روحانی واکنش نشان داد. بسیاری آن زمان گمانهزنی میکردند که با رفتن سعید جلیلی به پاستور، باقری کنی نیز به وزارت خارجه خواهد رفت؛ اما نه جلیلی به پاستور رفت و نه باقری کنی به صدر وزارت خارجهاش، حتی با آمدن ظریف او از وزارت خارجه هم رفت و در سالهای دولت روحانی رسای مخالفت با مذاکره و برجام باقی ماندند.
نقشآفرینی باقری در زمین حمله به برجام بسیار پررنگ بود؛ پس از توافق ژنو که پیشدرآمد برجام بود، در مجلس حضور یافت و محتوای مذاکرات و توافقات را در کمیسیونی با عنوان «کمیسیون برجام» که ریاست آن را علیرضا زاکانی برعهده داشت، نقد کرد. در نقد عملکرد تیم سیاست خارجی دولت وقت هم در صداوسیما حضور مستمر داشت. دستبهفرمان همین بود تا سال ۱۴۰۰.
هنوز دولت سیزدهم آغاز به کار نکرده بود که در یک دیدار خارجی رئیسجمهور منتخب در تهران که با وزیر خارجه هند انجام میشد، حسین امیر عبداللهیان و علی باقری کنی هر دو در محل حاضر شدند و انتشار این تصاویر پیام رسایی داشت؛ قرار نبود باقری سکاندار وزارت امور خارجه شود؛ اما قرار هم نبود بدون سمتی مهم در دولت سیزدهم باقی بماند.
همین شد که دانشآموخته دانشگاه امام صادق که زمانی معاون سعید جلیلی در مذاکرات بود بهجای سید عباس عراقچی فارغالتحصیل اندیشه سیاسی دانشگاه کنت انگلستان نشست تا سکاندار وزارت خارجه شود.
این نقطه از تاریخ برای جلیلی و باقری کنی جدایی سیاسی بهصورت مشخص علنی شد؛ در روزهایی که نامه ۲۰۰ صفحهای جلیلی به رهبر انقلاب، پیشنهاد خروج از برجام، افزایش غنیسازی حتی تا ۹۰درصد را داده بود، باقری از تاکتیک «مذاکره برای رفع تحریم» سخن گفت.
منصور حقیقتپور، مشاور رئیس سابق مجلس، درباره موضوع ارسال نامه ۲۰۰ صفحهای سعید جلیلی به رهبر انقلاب و درخواست برای توقف مذاکرات و خروج از برجام، درباره انتقادات جلیلی در این نامه به شخص باقری کنی بهرغم نزدیکی فکری و سیاسی این دو چهره گفت: تا زمانی که باقری کنی همکار جلیلی بود هر دو روی هوا حرف میزدند؛ اما باقری کنی حالا پشت میز نشسته و با واقعیتها روبهرو شده، بنابراین صحبت و رویکردش از گذشته فاصله گرفته و روی زمین با واقعبینی حرف میزند.
حقیقتپور در همین گفتوگو تأکید میکند که «تفکرات باقری کنی واقعیتر و اجراییتر از اندیشه رئالیستی جلیلی در موضوع مذاکرات است»
شهریور سال ۱۴۰۲ دوران تعارف بین علی باقری کنی و سعید جلیلی وقتی به پایان رسید که باقری کنی بهیکباره بهصورت مستقیم و علنی از اصل مذاکره دفاع کرد. ۲۱ شهریور سال ۱۴۰۲ باقری صراحتاً از «مذاکره» دفاع و تأکید کرد که «کسانی که با پوشش دفاع از ارزشها تلاش میکنند تا مذاکره را ماهیتاً ضدارزش جلوه دهند، عملاً میخواهند دست نظام برای تأمین منافع ملی را از این ابزار کلیدی و مهم تهی کنند.» باقری که در گردهمایی سراسر اعضای هیئتعلمی دانشگاه فرهنگیان این سخنان را بیان کرده بود همچنین در کنایهای به رفقای قدیمی خود گفت که «سیاست خارجی عرصه اساس نیست، بلکه میدان باورها، عقلانیت و هوشمندی است.»
در همین سخنان بود که باقری بهوضوح به اهمیت روابط با اروپا اشاره کرده و با بیان اینکه «ظرفیت شرق هیچ دلیلی بر بیتوجهی یا کمتوجهی به دیگر ظرفیتها نیست»، گفت: «اروپا هیچگاه در فهرست سیاه روابط خارجی ما قرار نداشته و ندارد و به هر میزان که این کشورها آماده نقشآفرینی در توسعه کشور باشند، با اقبال طرف ایرانی مواجه خواهند شد، اما تأکید راهبردی رئیسجمهور این است که توسعه و پیشرفت کشور و رفاه و آسایش مردم نباید گروگان اراده و تصمیم چند پایتخت غربی باشد.» مهمتر از موضوع اروپا او تأکید کرد که «جمهوری اسلامی ایران در صورت واقعبینی طرفهای مقابل و پرهیز آنها از تکرار اشتباهات گذشته، مانعی برای ازسرگیری مذاکرات و نهاییسازی توافق نمیبیند».
این اظهارات باقری در انتهای تابستان ۱۴۰۲ در شرایطی بود که یک سال قبل از آن هم در تابستان ۱۴۰۱ شنیدهها حاکی از فرصت توافق پیش پای ایران بود. فرصتی که مشخص نشد و نیست به چه دلیل از دست رفت.
اظهارات دیپلماتی که یک دهه پیش برجام را با زن ناسازگار و کودک سرطانی مقایسه کرده بود در آغاز نیمه دوم سال ۱۴۰۲ و در دولت سیزدهم ریختن آب پاکی روی دست جلیلیون بود؛ «دولت تحت هیچ شرایطی وارد سیاسی بازی برخی جریانهای سیاسی در عرصه سیاست خارجی نشده و با اهتمام تمام تلاش کرده تا سیاست خارجی در تراز یک موضوع ملی بماند و به سطح مسئله یک جریان سیاسی تقلیل نیابد.»
آناتومی یک جدایی و یک ائتلاف؛ چرا باقری کنی راهش را از جلیلی جدا کرد؟
باقری کنی در حلقه سعید جلیلی چهره متمایزی بود و در بررسی میان اعوانوانصار جلیلی نباید او را هم طراز با یاران دیگر جلیلی در نظر گرفت. نخست بهخاطر عقبه خانوادگی او که این امکان و پتانسیل را برای تصمیمگیریهای مجزا و اراده برای جدایی از جلیلی در زمان تغییرات رأی و نظراتش میدهد. علی باقری کنی برخلاف بسیاری دیگر از چهرههای حلقه سعید جلیلی از نظر سیاسی، از خانواده قدرتمندی میآید. او فرزند محمدباقر باقری کنی – از اعضای سابق مجلس خبرگان رهبری و عضو هیئتامنای مؤسسه جامعه الصادق – و برادرزاده محمدرضا مهدوی کنی، دو روحانی صاحبنفوذ در رده اول مدیران جمهوری اسلامی است و با درگذشتشان فرصت بروز و ظهور برای فرزندان این خانوادهها بیشازپیش مهیا شد. علاوه بر این مصباح الهدی، برادر علی باقری کنی، داماد رهبر انقلاب است.
این پیشینه خانوادگی در کنار فارغالتحصیلی از دانشگاه امام صادق و ارتباط با لایههای مختلف قدرت به باقری کنی دیسیپلینی میدهد که ادامه حیات سیاسی او را منوط به نزدیکی به جلیلی نکرده است.
مورد دوم و بدیهیترین علت این جدایی مسئلهای است که چهرههای مختلف سیاسی نیز بر آن تأکید دارند؛ باقری کنی پشت میز مذاکره متوجه شد عرصه سیاست خارجی میدان شعار نیست و برخلاف تصور جلیلی و اعوان و انصارش تاریخ مصرف «مذاکره برای مذاکره» از جانب ایران برای دنیا گذشته است. او در برههای از زندگی سیاسیاش با پختگی طبیعی حاصل از سنوسال و مواجه با مسئولیت مستقیم مذاکرات متوجه شد مسیر سیاست خارجی که مانع تحریم و جنگ شود شاید از کوچه سعید جلیلی گذر نکند.
سومین دلیل اما میتواند موضوعی باشد که باعث ریزش بخشی از نیروهای میانسال جلیلی از اطراف او باشد. همان دلیلی که بخشی از جبهه پایداری را نیز از اطراف سعید جلیلی متفرق کرده است. همان موضوعی که باعث شد تا محسن منصوری معاون رئیس دولت سیزدهم اخیراً بگوید که گزینه اصلی این دولت برای انتخابات نه سعید جلیلی که پرویز فتاح بود و تلویحاً اشاره کند که حمایت از جلیلی از سر ناچاری بوده است؛ فقدان مقبولیت عمومی و فقر رأی مردمی برای دیدگاههای جلیلی. شاید به دلیل همین ریزشها باشد که جلیلی دست از یاران قدیمی خود که پا به میانسالی گذاشتهاند نیز شسته و به دنبال یارگیریهای جدید از دهه شصتیها است.
ائتلاف جدید در شعام جدید
حالا باقری کنی دوباره به شعام بازگشته است. به همان صندلی که حدود ۲ دهه قبل روی آن نشسته بود. حالا معاون علی لاریجانی است. فضای ایران در عرصه بینالمللی بهاندازه همان زمان ملتهب است. گویی تاریخ در حال تکرار است و تنها برخی اسامی تغییر کردهاند. اسامی ثابتی البته در این میان دیده میشوند؛ علی لاریجانی و علی باقری کنی. البته بر رخ هر دو گرد میانسالی نشسته و احتمالاً مسئله مذاکره و ارتباط با دنیا نیز برایشان تعاریف جدیدی دارد.
- کد خبر 129631
- پرینت