به گزارش غیرمنتظره و به نقل از کلانشهر، فاطمه صابری: آمار پشت آمار؛ گویا رقابتی در حد المپیک درگرفته برای عقب نماندن از مسابقه آمارسازی سفرهای تابستانی.
تو گویی، شرط دولت مسعود پزشکیان برای ادامه فعالیت مسئولان دولت رئیسی در کابینهاش، مدیرانِ صاحب «بهترین آمار» که نه بهترین «آمارسازی» است. چه اگر دولتمردی طی چند سال اخیر موفق به خلق «بهترین»، در یک زمینه میشد اوضاع مملکتمان این نبود.
از یک هفته پیش به این سو، عدد و رقم خجل و خسته، چشمشان به ساعت و تقویم بود تا جمعه از راه برسد و مدیران گیلان و همسایه دیوار به دیوارش مازندران دست از سرِ جمع و تفریقشان بردارند و عدد و رقم گردشگران را به طور اتفاقی به سمت بزرگترین و اغراقآمیزترینها «گِرد» نکنند.
مدیران گیلان (استانداری، میراثفرهنگی، گردشگری، صنایعدستی، راهداری و حملونقل جادهای) مدعیاند از دهم تا هفدهم شهریور ماه بیش از ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر به استان سفر کردند. از خاطر نَبرید که جمعیت گیلان دو میلیون و پانصد هزار نفر است؛ یعنی دو و نیم برابر جمعیت گیلان با استناد به ۶۸۳ هزار و ۱۱۳ خودروی وارد شده به استان طی این ایام.
طبق عرف آمارهای ازایندست، سرنشین هر خودروی وارد شده در مبادی بین استانی، ۴ نفر در نظر گرفته میشود که با این منطق، تعداد مسافران حدود دو میلیون و هفتصد هزار تَن برآورد میشود. اگر زاویه دیدمان مشابه مسئولان گیلان باشد و سرنشینان خودروها را ۵ نفر هم در نظر بگیریم رقمی حدود سه میلیون و چهارصد هزار تَن را شامل میشود. استانداردهای ایمنی و پلیسی و اکثر خودروهای مورد استفاده در جادههای ایران امکان حضور بیشتر از ۵ سرنشین را هم نمیدهد. یعنی با این حساب بیش از ۲ میلیون ۸۰۰ هزار مسافر از طریق اتوبوس، هوایی و قطار مسافربری وارد گیلان شدهاند که باتوجهبه ناوگان اتوبوسی، فرودگاه رشت و همچنین قطار کمظرفیت استان، چنین امکانی وجود ندارد. ضمن اینکه ولی جهانی، مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان گیلان اعلام کرده عمده مسافران با وسایل نقلیه شخصی به گیلان سفر کردهاند.
همین مقام توضیح داده که ظرفیت اماکن اقامتی ثابت و موقت استان طی این مدت تکمیل بوده و بیش از هشت میلیون و ۵۹۱ هزار و ۷۴۲ نفر – شب اقامت در این مراکز به ثبت رسیده است. یعنی ضریب اشغال تأسیسات اقامتی استان در این یک هفته بیش از ۱۰۰درصد بوده است.
به جز نکات سؤالبرانگیز درباره چندوچون ورود میلیونها مسافر ادعایی به گیلان، چگونگی گذران زندگی این تعداد گردشگر طی ۷ روز در استان است.
چون در حال حاضر حدود ۵۰ هزار تخت اقامتی در استان فعال و میزبان مسافران است. این تعداد تخت بین ۱۱۵ هتل، ۵۱ هتلآپارتمان، ۱۰۲ مجتمع گردشگری، ۱۷۱ اقامتگاه بومگردی، ۵ واحد اقامتگاه سنتی و ۲ هزار و ۶۶۰ خانه مسافر تقسیم شده است.
اگر بپذیریم که تمام ۷ شب، همهی اماکن اقامتی گیلان لبریز از گردشگر بوده در نهایت ۳۵۰ هزار نفر میتوانستند سرپناه رسمی داشته باشند. یعنی بیش از پنج میلیون و هشتصد هزار گردشگر باقیمانده در روستاها و شهرهای گیلان چادر برپا کرده بودند؟ درست است که طی روزهای گذشته تعدادی عکس و فیلم از حضور مسافرانی در گوشهوکنار شهر و روستاهای گیلان، زیر چادر مسافرتی منتشر شد، اما با منفیترین و خشمآلودترین نگاه هم نمیتوان آنها را چند صدهزار نفر برآورد کرد.
هرچند که شماری از کاربران فضای مجازی گیلان اکثر گردشگران را با یک چوب میرانند و با پرخاش آنها را «چادر خواب» معرفی میکنند؛ اما قطعاً چنین ادعایی از اساس درست نیست. این عده یا تصوری از عدد ندارند یا در مخیلهشان نمیگنجد حضور چند هزار انسان فاقد سرپناه در خیابان بدون ابتداییترین امکانات مانند سرویس بهداشتی، آب و غذا طی یک هفته یعنی چه. این عده برای تصویرسازی ذهنی میتوانند خبرهای ساماندهی زلزلهزدگان یک روستای فرضی ۱۰۰ نفری در هنگامه سیل و زلزله را به یاد بیاورند. کاری دشوار که علیرغم مشارکت دهها امدادگر و ارگانهای مختلف ساعتها و روزها طول میکشد و همواره با اعتراض همراه میشود.
حتماً، هزاران گردشگری که وارد گیلان شدند در ویدئوهای انگشت شماری؛ مانند لباسهای پهن شده در پارک و یا تبدیل گوشهی خیابان به توالت، خلاصه نمیشود. بیانصافی است اگر صف طولانی رستورانها، فروشگاهها و اقامتگاهها و مجتمعهای گردشگری را ندید.
فرضیه دیگر حضور چند میلیون مسافر در ویلاهای خود است. باز هم پذیرفتنی نیست. یعنی جمعیتی بیشتر از ساکنان گیلان در این استان صاحب ویلا یا خانه دوم هستند؟
آیا تمام چند میلیون مسافر ادعایی، راهی منازل اقوام و دوستان خود شدند؟ این گمانه هم به نظر منطقی نمیآید. وقتی از حضور ۶ میلیون گردشگر در گیلان صحبت میکنیم؛ یعنی جمعیتی معادل استانهای اردبیل، ایلام، چهارمحالوبختیاری، بوشهر، سمنان، قم، یزد، خراسان شمالی و زنجان به این استان سرازیر شدهاند. چنین امری دورازذهن نیست؟
میزان مصرف بنزین و نان هم طی این مدت نشان میدهد که حضور ۶ میلیون نفر طی ۷ روز در گیلان درست نیست.
تصور کنید تمام این جمعیت ۶ میلیون نفر ادعایی، فقط یک عدد نان به همراه یک بطری آب استفاده میکرد چه شرایط نابهنجاری در زمینه تأمین همین دو قلم ایجاد میشد. ضمن آنکه میزان مصرف بنزین هم مطابق با افزایش جمعیت چند میلیوننفری طی این مدت نبوده است.
به نظر میرسد همان قدر که اعلامحضور ۲۱ میلیون گردشگر طی یک هفته در مازندران دورازذهن است، حضور حدود ۶ میلیون مسافر در گیلان هم درست نیست.
البته که گیلان پذیرای شمار زیادی مسافر در تعطیلات اخیر بوده اما نمیتوان با یک حساب سرانگشتی و فاقد مبنای علمی، پشت آماری عجیب پنهان ماند. میتوان اغراق در آمار ورود گردشگر به گیلان را برای مخفیکردن ضعفهای مدیریتی در تأمین ضروریاتی مانند بنزین و ایجاد زیرساختهایی چون جاده مرتبط کرد.
واقعیت آن است، زیرساختهای گیلان حتی برای جمعیت دو و نیممیلیونی استان هم کافی نیست. طبیعی است که با حضور جمعیتی در حد ۵۰۰ هزار نفر هم زندگی ساکنان نقاط محبوب گردشگری گیلان تحتتأثیر قرار بگیرد.
مشکل از جایی شروع میشود که برخی شهروندان گیلان بهجای خطاب قرار دادن مدیران کارنابلد، انگشت اتهام را صرفاً به سمت گردشگران نشانه میروند و با زبان طعنه و تحقیر با آنها سخن میگویند. این رویه، بهشتِ مدیران انشانویسی است که با وجود هزاران کار نکرده، میلیونها عدد و رقم را روی میز خود ریخته و به فراخور ایام، چند ۱۰ میلیون تا از آنها را به خوردِ خلقاللهی میدهند که اغلب حتی نمیدانند باید از چه و که شاکی باشند.
- کد خبر 117781
- پرینت