به گزارش غیرمنتظره و به نقل از چند ثانیه، ️نگار صالحی: صبحهای شهر پر از آدمهاییست که مثل ماشین، بیوقفه میدوند؛ نه برای رسیدن به رؤیاها، بلکه برای رسیدن به جلسهای که حتی اسمش را هم دوست ندارند.
فرهنگی خطرناک در جامعه جا خوش کرده که پرکاری افتخار است. مدیرانی که با افتخار میگویند «کارمندان ما حتی تعطیلات هم آنلایناند» و آدمهایی که خودشان را قانع کردهاند «هرچه بیشتر کار کنی، ارزشمندتری». این همان دروغ بزرگیست که آرامآرام زندگی را میبلعد.
حقیقت تلخ این است که ما داریم کار میکنیم تا زنده بمانیم، نه زندگی کنیم. مرز خانه و دفتر از بین رفته؛ ایمیل کاری نیمهشب، جلسه آنلاین وسط ناهار، پاسخ به پیام رئیس در شام خانوادگی…
آمارها هشدار میدهند فرسودگی شغلی هر روز در حال افزایش است. اضطراب، افسردگی و مشکلات قلبی در میان کارمندان بیش از هر زمان دیگری گزارش میشود. روابط خانوادگی و اجتماعی در حال فروپاشی است؛ بچهها پدر و مادر را فقط در قاب گوشی میبینند.
درحالیکه در کشورهای پیشرفته، ساعت کار کمتر و کیفیت زندگی بالاتر شده، اینجا مسابقهای عجیب به راه افتاده: چه کسی بیشتر کار میکند و کمتر نفس میکشد؟
این سمفونی کار، خفهکننده است؛ باید یادمان بیاید. کار، فقط ابزاری برای زندگی است، نه زندانی که در آن نفس بکشیم.
شاید وقتش رسیده ترمز بکشیم. شاید وقتش رسیده از خودمان بپرسیم ما برای چه زندهایم؟ برای کار؟ یا برای زندگی؟
- کد خبر 129672
- پرینت